-اهه اهه هیراد بس کن
هیس خانم معلم اگه بقیه صداتون رو بشنون چی؟
اما این برای یه بچه ی دوازده ساله خیلی...آهههه
هیسس میدونم خودم میدونم واقعا درد داره اما تقصیر خودته که مقنعه ات رو از روی سرت میکشی و منو تحریک میکنی خودت باید کاری کنی که ارضا بشم
-صب کن صب کن گذاشتم به ممم دست بزنی شلوارمو نکش پ...اههههه
-برای کی همچین شورت سکسی ای پوشیده بودی؟وایییی خدا دیگه نمیتونم تحمل کنم
حمید بدون هیچ اخطاری سه انگشت در خانم معلم فرو کرد و همزمان با حشر زیادش ممه های معلمش رو نیشگون میگرفت
خانم معلم جیغ بلندی زد همه پشت دستشویی جمع شدن در قفل بود
هیراد آروم تو گوش خانم معلم گفت:میخوام همشو بزارم توت اگه صداتو نبری اخراج میشیم
خانم معلم خیلی ترسیده بود اما خیلی لذت میبرد یهو سرش رو عقب کرد و لب های هیراد رو گاز گرفت
هیراد عصبانی شد و خانم معلم رو هول داد شلوارش رو پوشید و رفت بیرون
'اهه زنیکه هرزه جرعت کرد لبای من بهترین آلفای مدرسه رو مارک کنه؟!' زیر لب همچین حرفی رو زد و وارد راهرو شد به پسری برخورد که داشت با دوستاش غذا میخورد ،هیراد به لب های اون پسر نگاه کرد، جون میداد برای مارک کردن، تا حالا به زیبایی اون کسیو ندیده بود
'این دیگه کیه؟'
YOU ARE READING
This is our story
Romanceهیراد یه پسر دوازده ساله که همه ی معلما زیرش بودن و الفایی بی نقص بود یه روز به یه پسری به نام حامد میرسه و همیشه اذیتش میکنه غافل از اینکه باید برای همون کسی که یروز اذیتش میکرد ساک بزنه!!حسین هم کلاسی هیراده و همیشه یواشکی اونو دید میزنه چه کشمکش...