«میدونی زندگیم داره چه شکلی میشه؟
صبحا با اب دهن سگ بیدار میشم، بچه هارو میخوابونم، هشت ساعتم رو لاستیک فروشی میکنم. خرده فروشی کیت!
بچه هارو میبرم و همراه سگم پیاده روی میکنم. به هر حال با جایزه هم همراه میشه، جایزش هم یه مدفوع بزرگه که باید جمعش کنم.
با بچه ها بازی میکنم زباله دم در میزارم، اگه خوش شانس باشم هم شش ساعت هم میخوابم. دوباره روز از نو روزی از نو. »