taste of blood 2

59 16 2
                                    


به زنی که جلوش داشت جون میداد نگاه کرد. تقریبا همه ی خونش رو بیرون کشیده بود و دیگه چیزی ازش باقی نمونده بود.

آخرین قطره خون با نفس آخر زن همزمان شد.

شیشه ی پر شده از خون رو برداشت و اون رو کنار شیشه های دیگه گذاشت. جعبه مخصوص شیشه هاش رو برداشت و توی صندوق عقب ماشینش گذاشت.

ظرف بنزین رو برداشت و سمت جنازه رفت.

نیشخندی زد و رو به جنازه زن گفت.

" متاسفم. اون بار که جنازه رو کاملا نسوزوندم، پلیس پیداش کرد و جنجال به پا شد. نمیتونم روی تو هم ریسک کنم بیبی. تو واقعا خوش استایل بودی از بودن باهات نهایت لذت رو بردم.

بنزین روی جنازه ریخت. فندک روشن کرد و پرتش کرد سمت جنازه. به سوختنش نگاه کرد و لبخندی زد. بوی جنازه بلند شده بود و براش غیر قابل تحمل بود. روی هوا صلیب کشید و برای زن دعا خوند.

این هم یک عادت بود که برای قربانی هاش دعا بخونه و اونا رو به سمت دنیای مردگان هدایت کنه.

وقتی از سوختن جنازه مطمئن شد، سوار ماشینش شد و تمام مسیری که به خاطر زن اومده بود رو برگشت.

آبمیوه هلویی برای خودش باز کرد و کمی ازش نوشید. داغی بیش از حد جنازه موقع سوختن، گلوش رو خشک کرده بود.

همونطور که زیر لب آهنگی برای خودش زمزمه میکرد، سمت خونش روند.

به خونه که رسید، شیشه های خون رو داخل یخچال مخصوص گذاشت. لب تاپ رو برداشت و به دارک وب سر زد. اخبار قتل دو روز پیشش توی صدر بود. نگاهی به تیتر ها و سر مقاله هایی که براش نوشته بودند، انداخت.

' وحشیگر' ' قتل خونین' ' قاتل خون' ' بی رحم' 'کی جی بعدی!' . اونا چطور میتونستند انقدر بی رحم ببیننش!؟

فلیکس فقط یکم ، کوچولو تشنش بود و به خون نیاز داشت. اون واقعا مهربون بود و هیچ شباهتی به قاتل ها نداشت.

اسم کی جی براش آشنا میومد. انگار که قبل تر اسمش رو شنیده بود.

روی اسم کی جی کلیک کرد و صفحه اش بالا اومد. با دیدن چهرش خندید. پس شاهزاده جرم و جنایت کره، کی جوکر؛ همچین شخصی بود.

در یک کلام زیبا بود. مثل یک مجسمه خوش تراش اثر اساتید خاص سنگ تراشی یونان باستان بود.

" خوشمزه به نظر میرسی کی جی. یعنی خونت چقدر میتونه شیرین باشه؟

تصمیم گرفت اطلاعات بیشتری راجع بهش پیدا کنه. کمی کلیک کرد و بیشتر از قبل تشنش میشد. کی جوکر مردی قد بلند با موهای بلندی که بالای سرش میبست باعث تشنگی فلیکس میشد. خوشبختانه با سرچ کوتاهی تونست حتی گروه خونیش رو هم پیدا کنه.

از این گروه خونی خوشش میومد. یه عطر خاصی داشت که فلیکس رو مست خودش میکرد. شاید بین هم نوع هاش گروه خونی او از همه محبوب تر بود اما فلیکس استثنا عاشق طعم خون ب بود.

از الان میدونست که قرار نیست اون پسر خوش استایل رو فقط به خاطر خون بکشه. شاید نقشه های بهتری براش داشت.

نقشه هایی که در کنار کار های خودش قرار بود انجام بده. رسیدن به اون خون خوش طعم جزو برنامه ی کاریش شده بود.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 31, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Taste Of Blood Where stories live. Discover now