part 7

1.5K 175 18
                                    

"taehyung"

یکی زدم پس سرش:ایش هرزه بازی در نیار جیمین

جیمین با حرص برگشت سمتم: چرا میزنی وحشی

براش زبون دراوردم: دلم میخواد میزنم

جیمین با عصبانیت گفت: میدونستی دلم میخواد سر به تنت نباشه؟

با حالت غمگینی گفتم: اگه خیلی دوست داری برم بمیرما

جیمین با تعجب داد زد:یااا تهیونگ شوخی کردم

همون لحظه جونگکوک محکم دستشو زد به میز بلند گفت:پارک جیمین و کیم تهیونگ بیرون

با من من گفتم:ا..استاد لطفا همین یه بار

جونگکوک با عصبانیت گفت:هزار بار گفتم سر کلاس من حرف نزنید حالاهم برید بیرون تا تکلیفتون رو روشن کنم

جیمین با نیشخد مسخره ای گفت:چشم استاد جذابه
بعدش یه چشمکم براش زد

از این کارای جیمین خیلی حرصم گرفت اون میدونست من با جونگکوکم پس چرا اینکارا رو میکرد

جونگکوک با عصبانیتی که سعی داشت کنترلش کنه گفت:برید بیرون سریع

با حالت زاری گفتم:استادد

جونگکوک با خشمی که دیگه نمیشد کنترلش کرد گفت: گفتم برید بیرون

من و جیمین هم زمان گفتیم:چشم...

"Jungkook"

روبه بچه های کلاس کردم و گفتم: بشین سرجاتون صداتونم درنیاد الان میام

از کلاس خارج شدم رفتم سمت حیاط پشتی ، دیدم تهیونگ کنار دیوار ایستاده تو فکر فرو رفته بدون اینکه توجهش رو به خودم جلب کنم نزدیکش شدم.

کنار گوشش لب زدم جوری که لبم به گوشش بخوره:میدونستی بخاطر تو و اون دوستت کلاسم تو هم شد کیم تهیونگ

تهیونگ با لرز گفت:ببخشید جونگکوکی من نمیدونستم رو کلاسات حساسی معذرت میخوام

تهیونگ سرشو انداخت پایین ، نفس داغمو تو گردنش خالی کردم:تهیونگ خفه شو خیلی از دستت عصبیم

بوسه ای به گردنش زدم ازش فاصله گرفتم

با صدای آرومی گفت:ببخشید ددی

کمرش رو گرفتم بغلش کردم:آخرین بارت باشه توله فهمیدی

تهیونگ یا گونه های رنگ گرفته گفت: چشم

از این وجه مطیعش کاملا لذت میبردم:افرین پسر خوبم

تهیونگ با ذوق گفت:من پسرتم؟؟

گوشه لبش رو بوسیدم:اره بیبی خوشگلم

سرشو تو گردنم مخفی کرد:یااا جونگکوکا

با شیطنت گفتم:نکنه بیبیم خجالت کشیده؟

با مشت به کمرم زد:اینجوری نگوووو اصلا حالا که اینجوریه برمیگردم به حالت لجبازم

ازم جدا شد دست به سینه رو به روم قرار گرفت ،از شدت کیوتی این کاراش قند تو دلم آب شد

خندیدم و دوباره بغلش کردم: باشه بیبی دیگه اذیتت نمیکنم و دیگه اینجوری قهر نکنیا وگرنه بد میبینی

ابروهاش رو بالا انداخت: مثلا ددی چیکار میکنه؟

تکخندی کردم: شیطونی بسه بیبی بیا بریم سرکلاس...

ادامه دارد....


______________________________________

سلام لاولیا ببخشید دیر شد
اوضاع امتحانا و ایناست و سعی میکنم که پارت بعد رو زود تر آپ کنم

و ببخشید اگه این پارت زیاد خوب نشده و همینطور کمه 😍💕

baby smell my devilWhere stories live. Discover now