part 2

2.2K 271 7
                                    

"taehyung"

امروزم مثل بقیه روزا کسل کننده بود ، تو هفته فقد یه بار با اون استاد جئون لعنتی کلاس داریم
تو این یه هفته بدون گوشی اصلا بهم خوش نگذشت
(کیه که بهش خوش بگذره بدون گوشی🙂)
زنگ آخر بود بالاخره اون زمان تخمی فرا رسید
رفتم سر کلاس که با پوزخند رو مخش رو به رو شدم
تو دلم هزار بار به خودم فهش میدادم که چرا رفتم  پیوی این لعنتی و بهش پیام دادم.
کنار یونگی و جهیوپ نشستم

متوجه من نشدن چون بدجوری تو فاز عاشقونشون بودن:سلام کفترای عاشق

جهیوپ با لبخند بزرگی جواب سلاممو داد: سلام پسر کیوتم

یونگیم بغلم کرد: سلام تهیونگی

با نیشخند گفتم:امروز سر حالی هیونگ جهیوپ هیونگ بهت داده؟

یونگی هیونگ با خنده گفت: اره بهم داده
بعدشم یه چشمک زد

منم چشمک زدم براش:میگم سر حالی هیونگ

جهیوپ هیونگ با گونه های سرخ زد تو سرمون:خیلی بی شعورین

هیونگ با نیشخند جوابشو داد:میدونم عزیزدلم

منم با پوزخند حرص داراری گفتم:تقصیر دوست پسر کیریته

هیونگ تا امد جوابم بده جونگکوک از ناکجا آباد اومد پیشمون

با حرص گفت:کیم تهیونگ

نیشخند زدم:بله استاد جئون
جئون رو با تاکید گفتم تا حرص بخوره

جونگکوک از لای دندوناش غرید:کسی با استادش اینجوری حرف میزنه؟

با پرویی گفتم:من اره مشکل داری استاد جئون

جونگکوک با صدای آروم ولی محکمی گفت:از کلاس برو بیرون

با لجبازی گفتم:و اگه نرم چی میشه؟

با صدای بلندی گفت:گفتم برو بیرون کیم تهیونگ

با بیخیالی جوابش دادم:باشه چته حالا تو

وسایلامو جمع کردم و از کلاس  بیرون رفتم
بعد پنج مین جونگکوک هم اومد

با پوزخند گفت:دوست داری اخراج بشی؟

یه نگاه بهش انداختم با تمسخر گفتم:اره خیلی دلم میخواد

امد نزدیکم:بیبی این زبون درازیات آخر کار دستت میده

منم چون حوصلشو نداشتم گفتم: ببین جئون من باید برم پیش دوستم کاری نداری؟

با ابروی بالا رفته گفت:اگه گوشیتو میخوای بیا خونم بیبی براتم راننده میفرستم که راحت باشی

بخاطر اینکه از شرش خلاص شم قبول کردم:باشه باشه خداحافظ

از جونگکوک دور شدم رفتم تو حیاط پشتی مدرسه پیش جیمین

پس گردنی محکمی بهش زدم:هوی کصخل سیگارمو آوردی؟

جیمین پشت گردنشو مالید و گفت:ایش پدسگ ترسیدم، اره بیا بگیر اینقدرم نکش برات خوب نیست

با بیخیالی گفتم:مرسی چمن کوچولو، درضمن برام مهم نیست بعد از مرگ پدر و مادرم زندگی برام معنی نداره یونو؟

جیمین:مال خودتو دیدی از مال من کوچیک تره، بعدم متاسفم اینو میگم کله خر تو برای من و هوپی و شوگا هیونگ مهمی حق نداری به خودت آسیبی بزنی توله سگ

تهیونگ:بیخیال بیا  سیگارمونو بکشیم هیونگ کوچیکه

شروع کردیم سیگار کشیدن

که به جیمین گفتم:راستی چمن هیونگ من شب نمیتونم بیام بار

با کنجکاوی نگاهم کرد و گفت:چرا ته؟

شونه ای بالا انداختم:باید برم جایی کار دارم

جیمین یه لگد بهم زد:چشمم روشن کجا تشریف میبری؟

پوکر نگاش کردم:به تو چه آخه توله سگ

با ناراحتی و حرص گفت:باشه نگو برام مهم نیست

لبامو آویزون کردم مظلوم گفتم:خیلی بدم میاد بار رو از دست بدم

یه لگد دیگه بهم زد:خب نرو توله مگه مجبوری

منم یه پس گردنی محکم تر بهش زدم:آره مجبورم برم پدرسگ

جیمین با حالت مسخره ای بهم گفت:باشه برو برات مشروب میارم

با خنثی ترین حالت نگاش کردم:واقعاا، نکنه داری میری جشنی چیزی که برام چی بیاری اخه توله سگ کی از بار مشروب میاره؟

شونه ای بالا انداخت: داشتم مسخرت میکردم همین

یکی زدم تو پیشونیم:باشه باشه برات دارم

ادامه دارد...

baby smell my devilWhere stories live. Discover now