1

314 39 27
                                    

با اشک به شخص روبروش نگاه میکرد امکان نداشت
بعد از 11 سال با اون روبرو شده بود
فلش بک
با خنده دستای همو گرفته بودن و میخندیدن
🐱تهیونگ الان چندساله باهم دوستیم
🐯خب الان دوتایی مون 9 سالمونه و یعنی 4 ساله دوستیم
🐱افرین درسته
یونگی بوسه ای روی گونه تهیونگ گذاشت
🐱تهیونگ میدونستی خیلی مهربونی
🐯مثل خودت
دوتاشون دوباره خندیدن
با صدای پدر یونگی دوتاشون برگشتن و بهش نگاه کردن
پدر یونگی اومد سمتشون و یونگی رو بغل کرد و بعدش گفت
👨‍💼خب دیگه باید بریم
🐱باشه
یونگی دستاش رو برا تهیونگ تکون داد و بلند گفت
🐱دوستت دارم تهیونگی خدافظ
تهیونگم سریع دستاش رو تکون داد و دوید سمته ماشین مادرش
نیم ساعت بعد
👨‍💼یونگی
🐱بله پدر
👨‍💼خب راستش یکم سخته
🐱چیشده پدر
👨‍💼پسرم قراره بریم نیویورک
🐱چی خب تا چند وقت
👨‍💼قراره تا وقتی تو مدرک بگیری
لبخند از روی لب های یونگی رفت
🐱یعنی قراره چندسال بریم نیویورک ولی اینطوری ته ته تنها میمونه
👨‍💼پسرم این به نفعته
🐱نه من میخوام پیش ته ته باشم
سه روز بعد
تهیونگ با ذوق رو نیمکت پارک نشسته بود امروز تولد یونگی بود و اون یعالمه براش خوراکی و هدیه گرفته بود
یونگی یکم دیر کرده بود
10 دقیقه گذشت ولی خبری از یونگی نبود
ولی تهیونگ بازم منتظر موند
20 دقیقه گذشت ولی یونگی نیومده بود
تهیونگ نا امید سرش رو انداخت پایین ولی با صدای پایی سرش رو اورد بالا ولی اون یونگی نبود
به اسمون نگاه کرد و یه هواپیما که داشت رد میشد رو دید لبخندی زد
نیم ساعت بعد
یونگی نیومده بود و مادر تهیونگ اومده بود دنبالش
تهیونگ ناراحت بود
اون برای یونگی خوراکی های مورد علاقش رو خریده بود ولی یونگی نیومده بود
..............................................................................................

7 روز هفته تهیونگ میومد به پارک ولی خبری از یونگی نبود و بعد دو هفته فهمید یونگی رفته نیویورک
بعد از اون تهیونگ به یه ادم درونگرا که به کسی اطمینان نداشت تبدیل شد
با خودش گفته بود یونگی یه ادم عوضی عه
اوه بهش گفته بود قراره تا اخر عمرشون باهم دوست باشن و از کنار هم نرن ولی اون رفته بود دیگه فایده ای نداشت
پایان فلش بک
تهیونگ با دیدن شخص روبروش اخمی کرد
بعد از 11 سال اون رو داشت میدید ولی دیگه تهیونگ کوچک ترین
حسی نسبت به یونگی نداشت
یونگی رفت سمتش و خواست دستش رو بگیره که تهیونگ پسش زد
🐯به من دست نزن
🐱چی
🐯خوشم نمیاد کسایی مثل تو بهم دست بزنن
🐱ته ته چی میگی من دوستتم یونگی
🐯من صدسال سیاه دوستی نمیخوام که بزنه زیر قولش و بره بعدشم حق نداری به من بگی ته ته فقط نزدیک ترین شخص توی زندگی عه من میتونه به من بگه که تو اوه نفر نیستی
🐱تهیونگ چت شده
تهیونگ نتونست تحمل کنه و سیلی ای به یونگی زد
🐯چم شده هان سوال مسخره ای بود یونگی همون 11 سال پیش که ول کردی و رفتی من از اون تهیونگ مهربون شدم به یه ادم خشن و سرد منو بگو 2 هفته رفتم توی اون پارک لعنتی منتظر تو بودم ولی تو توی نیویورک بودی و داشتی عشق و حال میکردی
🐱من متاسفم
🐯متاسفم بودنت فایده ای نداره
تهیونگ از کنار یونگی گذشت و بین جمعیت گم شد
یونگی نمیدونست چیکار کنه فقط میدونست دلش تهیونگ قبلی رو میخواد

7 روز هفته تهیونگ میومد به پارک ولی خبری از یونگی نبود و بعد دو هفته فهمید یونگی رفته نیویورکبعد از اون تهیونگ به یه ادم درونگرا که به کسی اطمینان نداشت تبدیل شدبا خودش گفته بود یونگی یه ادم عوضی عه اوه بهش گفته بود قراره تا اخر عمرشون باهم دوست ب...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کیم تهیونگ
20 ساله
یه شرکت تجاری داره

مین یونگی 20 سالهاونم یه شرکت تجاری داره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مین یونگی
20 ساله
اونم یه شرکت تجاری داره

مین یونگی 20 سالهاونم یه شرکت تجاری داره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پارک جیمین
21 ساله
دوست یونگی

پارک جیمین21 سالهدوست یونگی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگ کوک
21 ساله
دوست تهیونگ

دوستای صمیمیWhere stories live. Discover now