p2

22 5 2
                                    

توی یه اتاق تاریک بودم درد تمام وجودم رو گرفته بود . امدم تکون بخورم که متوجه شدم دستام به تخت بسته شده .
_آهای.....کسی اینجا نیست
(در اتاق آروم باز شد)
+مشتاق دیدار سانا!
_تو...تو کی آزاد شدی
(صورتشو از تاریکی آورد بیرون و با لبخند مصنوعی بهم خیره شد.)
_خواهش میکنم...لطفا باهام کاری نداشته باش
+انگار قرارمون رو یادت رفته مگه نه ؟
_چی داری میگی ؟
+ بیاید ببریدش..
_گوش کن....لطفاا...نه
(چند نفر آمدن سمتم و به زور منو بردن تو یک اتاق دیگه)
............
ویو جیمین*
(رزی رو بردم خونه تا آروم شه)
_من دیگه نمیتونم میخوام به پلیس زنگ بزنم .
+انگار هنوز اون تهیونگ عوضی رو نشناختی هیچکس و هیچی جلو دارش نیست. تو استراحت کن من میرم اداره پلیس.
+باشه!
یک پرونده گمشده براش تشکیل دادن . وقتی نشسته بودم تا پرونده رو بیارن یک مرد قد بلند با عجله وارد شد و داد میزد :
_تهیونگگگگ....تهیونگ فرار کرد
+چی داری میگی ؟
_ چند نفر ریختن سر مامور ها و تهیونگ رو فراری دادن.
+پس توی حروم زاده چیکار میکردی؟ سریع چند تا مامور بفرستید پایگاه. ببخشید آقای پارک مسئله مهمی پیش آمده براتون یکی از بهترین کارگاه ها رو میفرستم امیدوارم بتونه بهتون کمک کنه .
"چند دقیقه بعد"
+سلام آقای پارک من لی فلیکس هستم کارگاه پرونده شما
_سلام ، ممنون که خودتون رو زود رسوندید . مشخصات گمشده رو روی میز گذاشتم شماره ام هم هست سرنخی پیدا کردید لطفا اول به خودم بگید.
+چشم!
...........................
ویو تهیونگ*
در اتاقم زده شد.
_بیا تو!
+قربان بچه ها گفتن که یک کارگاه به اسم لی فلیکس دنبال شما هست .
_ فاک! ادرسشو برام پیدا کن منشی کانگ
+بله قربان
(گوشی تهیونگ زنگ میخوره)
_چی میخوای؟
+اینجوری به رفیق قدیمیت خوش آمد میگی !
_حوصلتو‌ ندارم زود بگو
+سانا....
_سانا چی؟
+هنوزم خودتو به اون راه میزنی ؟ میدونم پیش توئه پس تا دردسر نشه تحویلش بده
_ دان ته! با چه رویی هنوزم سراغ سانا رو میگیری ! تو زندگیشو ازش گرفتی .
+صبر کن مستر کیم تا بهت نشون بدم زندگی گرفتن یعنی چی.
(گوشی رو قطع کرد)
با حرص گوشی رو سمت اینه پرت کردم . فکرشم نمیکردم دان ته دنبال دخترش برگرده
مرسی از حمایت هاتون
_________
نقش های جدید :
جو دان ته پدر اصلی سانا
لی فلیکس کارگاه خصوصی جیمین

𝙰 𝚏𝚎𝚠 𝚜𝚝𝚎𝚙𝚜 𝚊𝚠𝚊𝚢 𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚍𝚎𝚊𝚝𝚑Where stories live. Discover now