part 1

51 3 2
                                    

های گایز امیدوارم حالتون خوب باشه..
یه سری توضیحات بدم
این فیک رو روزای زوج آپ می کنم
و اینکه لطفا حمایت کنید و ووت و کامنت بزارید میسیی :>
خب دیگه زیاد زر نمیزنم بریم سراغ کارمون😂

کارکتر ها :

۱- کیم تهیونگ رئیس یکی از پردرآمد ترین شرکت های کره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

۱- کیم تهیونگ رئیس یکی از پردرآمد ترین شرکت های کره.

۱- کیم تهیونگ رئیس یکی از پردرآمد ترین شرکت های کره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


۲- جئون جانگکوک کارمند برنامه نویسی سایت های شرکت.

––––––––––––––––––––––––––––––––––––

+ –––› کوک Jungkook
- –––› ته taehyung/V

+ امروزم یه روز عادی بود. داشتم میرفتم سوار آسانسور شم که در باز شد و رئیسم رو دیدم.
فاک پسر...*

- خدایی این کارمند منه؟ اوف عجب چیزیه!*
سر صحبتو باز کردم.
کارت اینجا چیه؟..*

+سوار آسانسور شدم.
برنامه نویسی.*

- اوکی آخر ساعت که کارت تموم شد بیا دفترم کارت دارم.*
+عام چشم قربان!*

(آخر ساعت)

- خب خب میخوام یه کار بزرگتر و بهتر بهت بدم که درآمدش هم خوبه.. تو میشی معاون و دست راست من!
اما و اگرم نداره این یه دستوره!
حس عجیبی بهش داشتم. انگار می‌خواستم هرروز ببینمش*

+ با لکنت گفتم: حتما. هرچی رئیسم بگه..*
عجیب بود چرا انقد یهویی؟ من که تازه استخدام شدم!
- لبخند زدم و رفتم

(یک ماه گذشت)

- رأس ساعت اومد تو اتاقم. یک ماهی می شد که آن تایم و دقیق همین روند رو ادامه می داد..
درو پشت سرش قفل کردم ولی نفهمید
سریع کتمو در آوردم، انداختمش رو مبل و روش خیمه زدم..
+تو این یک ماه احساساتی بهش پیدا کرده بودم که نمی دونستم چی بود ولی گذاشتم هرکار می خواد بکنه خب چون..... دوسش داشتم !
- به شدت هورنی شده بودم. کمربندمو باز کردم و رفتم سراغ لباساش و تو تنش جرشون دادم
لباشو به طرز وحشیانه ای گاز می گرفتم...
+ نمی دونستم چرا دارم باهاش همکاری می کنم.
با حس لذت و تحریک شدنم ناله کوتاهی‌ از زیر لبام خارج شد و از حسی که بنظرم خجالت میومد سریع دستمو جلوی دهنم گرفتم و چشام رو بستم و فکر می کردم که قرمز شدم....

- اوممم بیب خجالت نکشش.. هرچی بیشتر بخوایش بیشتر لذت می‌بری!

+آههه ددی می خوامش... زودتر کارتو بکنن

- می خوام التماساتو بشنوم بیبی شیطونممم

+ گرفتم دیکشو فشار دادم..
گفتم می خوامشش همین الاننن!*

تو که نمی خوای بترکه می خوای؟؟.. هوممم؟

- دستشو فشار دادم تا ولش کنه.. بدون هماهنگی محکم کردم توش..

بیبی بوی ددیت رو ناراحت کردی!

ضربه هام محکم تر می شد و ناله های اون بیشتر.. تا جایی که گریه هاش شروع شد.

+ هق.. ددی ..اهه آروم تر! ن..نفسم بالا نمیادد..هق*

- بیبی بوی تنبیهت رو هم در نظر بگیر..*

وحشیانه لباشو می خوردم

+ صورتم از درد قرمز شده بود*

- کم کم صداش قطع شد. به صورتش نگاه کردم و دیدم بیهوش شده.. ازش کشیدم بیرون و یه پتو کشیدم روش و آروم بوسیدم.

(چند ساعت بعد)

+ گرمم بود، خیلی زیاد! چشمام رو آروم باز کردم . پتوی روم رو کنار زدم. لباس تنم نبود و بدنم پر از کبودی بود... کجا رفته بود؟ 

پاشدم.. وای نه هنوز توی شرکت بودم!؟ 

لباسام رو گرچه پاره پوره بودن پوشیدم و تا خواستم از در برم بیرون،  اون اونجا بود..!

- بهتری؟ درد داری؟*

+ بد نبستم.. نمیتونم درست راه برم..*

- می خوای ببرمت دکتر؟*

+ ع.. عاره.. شایدم با قرص بهتر بشم*

- اوکی بیا صبحونتو بخور خودم می برمت*

(تو ماشین راه دکتر)

+ ولی ددی انصافا دیک بزرگی داری

...

خببب این پارت تمامید

امیدوارم خوشتون اومده باشه.. :)

چهارشنبه پارت بعدی رو آپ می کنم. 

باییی :>


𝕿𝖍𝖊 𝖇𝖔𝖘𝖘Where stories live. Discover now