خشم
چانهو
پیک یازدهم رو سر کشید و محکم لیوان خالی رو روی میز کوبید،به بارمن اشاره کرد تا دوباره لیوان پر کنه. سرش سنگین و داغ بود ،عصبی بود..خیلی زیاد! درحدی عصبانی بود که دلش میخواست یکی رو بکشه،چرا اینقدر بدبخت بود؟ چرا همیشه باید بدشانسی میاورد؟ از مصاحبه ای که خیلی براش مهم بود رد شده بود،قرار بود امروز کامبک داشته باشن ولی بخاطر ی دزد عوضی همه چی بهم ریخت
برای این کامبک سخت تلاش کردن و در اخر اهنگشون دزدیده شد
حالا مجبور بودن اهنگ دیگه ای بسازن، همه انگشتشونو سمت چان نشونه گرفته بودن و اونو مقصر میدونستن ولی اون تقصیری نداشت چرا همه ی بارها روی دوش چان بود؟ پس مینهو چی؟ اون دومین عضو بزرگ گروه بود چرا از دست اون عصبی نبودن؟! مینهوهم مقصر بود.از دست مینهو عصبی بود اون چطور میتونست ایتقدر بیخیال و بی احساس باشه؟ فقط بلد بود رفتارای عجیب از خودش نشون بده ،این اخلاقای مینهو خیلی رو مخ چان بود،زمانی که ووجین گروه رو ترک کرد ی حس تنفر نسبت به مینهو پیدا کرد .به همین ترتیب چند پیک دیگهم بالا داد ،اونقدر خورد تا کاملا هشیاریشو از دست داد. نیاز داشت عصبانیتشو خالی کنه و اون زمان ففط ی اسمتوی ذهنش نقش بست .لی مینهو!
آره! مینهو رو تنبیه میکرد چون همه چیز تقصیر اون بود،حقش بود کمی بهش درد بده..نه؟
درحالی که تلو تلو خوران از بار خارج میشد زیر لب زمزمه کرد:
"لی مینهو..حسابتو میرسم.کاری میکنم ازینکه عضوی از استری کیدزی پشیمون بشی!"
خنده ای کرد و با کمک رانندهش سوار ماشینمشکی رنگ شد.
"قربان کجا میخواید برید؟"
چان بدون اینکه نگاهی به مرد بندازه گفت:
"خوابگاه"
-
ازون طرف مینهو نگران چانیش بود،این اواخر زمان خیلی سختی رو گذروندن و از خودش متنفر بود که نتونسته به هیونگش کمکی بکنه و اونو دلداری بده.فشار زیادی روی چانی هیونگش بود کاش میتونست تمام دردای مرد محبوبشو به خودش منتقل کنه تا دیگه زجری نکشه،مینهو چان رو دوست داشت حتی بیشتر از خودش
میدونست که این ی عشق یک طرفهس،زمان زیادی طول کشید تا باهاش کنار بیاد.اما همین که کنار چانش باشه و بتونه خنده های قشنگشو ببینه براش کافی بودبرای چندمین بار در روز به تلفن چان زنگ زد اما بازم جوابی نداد
"اگه بلایی سر خودش آورده باشه چی؟"
YOU ARE READING
𝖫𝖾𝖾𝖬𝗂𝗇𝗁𝗈 𝖮𝗇𝖾𝗌𝗁𝖺𝗍𝗌
Short Storyوانشات های کوتاه و بلند از لی مینهو:) با هر ژانر و کاپلی