نمیتونم

748 101 77
                                    

× الو

+ سلام کوک خوبی؟‌

× ممنون هیونگ تو چطوری؟

+ خوب نیستم
سر کارم ولی اصلا نمیتونم تمرکز کنم
از ته خبری نداری؟

× چرا خودت بهش زنگ نمیزنی هیونگ؟

+ نمیتونم کوک اذیت نکن 😔

× جیمین رفته پیشش
حالش زیاد خوب نیست
میخواد یه مدت از سئول بره

+ کجا بره؟! 😶

× نمیدونم

+ برا چند وقت میره؟

× اینم نمیدونم هیونگ

+ حالا من چیکار کنم کوک؟ 😔

× باهاش حرف بزن و منصرفش کن هیونگ
حرفت خیلی سنگین بود
هرچی باشه ما از بچگی باهم بزرگ شدیم

+ میدونم ولی منم خیلی عصبی بودم
هنوزم هستم
اگه از اول حسشو بهم میگفت الان اینجوری نبود حالمون 😔

× حق داری هیونگ
ولی تهیونگم راست میگفت
من مطمئنم اگه تو نمیخواستی، اون شب هیچ کاری نمیکرد

+ منم مطمئنم
زیاده روی کردم 😔
دارم دیوونه میشم کوک
نمیتونم بدون اون دووم بیارم

× اونم نمیتونه هیونگ
تو بهش حسی داری؟!

+ نمیدونم.... فکرکنم آره

× اگه میخوای با جیمین حرف بزن
اون بیشتر از وضعیت تهیونگ خبر داره

+ باشه زنگ میزنم

× میخوای بیام پیشت؟

+ آره بیا 😔

× یکم دیگه راه میفتم

+ باشه

•••••••

+ الو جیمین

÷ بله

+ کجایی؟

÷ چطور مگه؟

+ هنوز از دست من عصبانی هستی؟

÷ معلومه که هستم

+ جیمین تو دیگه اینجوری نکن
پیش تهیونگی؟

÷ آره

+ حالش خوبه؟

÷ چرا میپرسی؟
اگه بگم خوبه میخوای یه بار دیگه دلشو بشکنی؟

+ جیمین خواهش میکنم....

÷ حالش خوب نیست
داره با گریه وسایلشو جمع میکنه

+ اگه شنیدنش خوش حالت میکنه باید بگم وضعیت منم بهتر از ته نیست

÷ این چه حرفیه هیونگ؟
چرا باید از همچین چیزی خوشحال بشم؟
فقط وضعیت ته خیلی ناراحتم کرد
نمیخوای جلوشو بگیری؟

+ نمیتونم باهاش روبرو بشم جیمین
شاید این دور بودن برا هردومون بهتر باشه

÷ ولی هیونگ....

Remember | TaejinWhere stories live. Discover now