سلام سلام
یه توضیح کوتاه در مورد این پارت بدم که اشاره های مهمی به موضوع اصلی داستان داره که هنوز واردش نشدیم پس با دقت بخونین
و پارت بعدی با فاصله ی کمی آپ میشه و منتظرش باشین ~با پاش هلی به در وارد کرد و بستش .
قدم های کوتاهش رو به سمت پذیرایی برد و با دیدن چهارتا پسری که هرکدوم گوشه ای از مبل یا زمین جمع شده و خوابیده بودن ، نفسش رو با کلافگی بیرون داد .
بعداز برداشتن پلاستیک زباله ای ، جعبه های پیتزا ، قوطی های نوشابه و پاکت سیگاری که روی زمین و میز ول شده بودن رو جمع کرد .
وقتی چشمش به دوتا جعبه کاندوم خالی (کلا دوتا مونده بود) افتاد ، اخمی کرد و لگد محکمی به باسن برادرش که روی مبل خوابیده بود زد .
پسر مومشکی با احساس کردن دردی توی باسنش بلند نالید و با قیافه ی جمع شده ای به سمت برادرش چرخید :_ هیونگ ! ... خب چته اول صبحی ...
پسر بزرگتر با عصبانیت جعبه کاندوم و نزدیک صورت برادرش برد :
_این چیه لی هیسونگ ؟!
هیسونگ نگاهی گیج به جعبه انداخت و لب زد :
_کاندوم ؟ برای پیش گیری ؟ روان کننده ؟ ... شایدم روان نمیکنه ...
با دهن باز به پروگی هیسونگ خیره شد و بعداز زدن پس گردنی به برادرش بلند گفت :
_مگه گفتم استفادش و بگو ؟! این اینجا چیکار میکنه ؟! دختر میارین ؟! پس فردا اگه یکیشون و حامله کردی من چیکار کنم ؟!
هیسونگ با بی حوصلگی ضربه ای به سونگهونی که پایین مبل خوابیده بود زد :
_بابا مال این و سونوعه مال من نی !
سونگهون با برخورد پای هیسونگ به تنش ، وحشت زده بیدار شد و نشست :
_چیه ؟ چیشده ؟ چیکار کنیم ؟ نکنه بازم دزد اومده ؟!
هیسونگ چرخی به چشماش داد و لگد دیگه ای به سونگهون زد :
_هیونگ اومده بابا چته .
سونگهون با دیدن هیون وو لبخند بزرگی زد :
_هیونگ ! ... چه عجبی از اینورا !
هیون وو جعبه کاندوم به سمت سر سونگهون پرت کرد و گفت :
_یدفعه دیگه آثار جرمتون و پاک نکنین من میدونم و تو بچه لنگو .
بعد از حرفش ، جعبه رو از دست سونگهونی که غر غر میکرد و سرش رو مالش میداد گرفت و داخل پلاستیک انداخت .
حدود نیم ساعت دیگه با کمک هیسونگ و سونگهون خونه رو تمیز کرد و چند دفعم سعی کرد جی و جیک رو از خواب بیدار کنه ولی هرکدومشون مثل مرده کف زمین افتاده بودن .
پنج تا تخم مرغ داخل تابه شکست و با ملاقه مقداری پنکیک توی تابه ی کناریش ریخت :_با جارو برقی برو بالای سرشون هیسونگ .
هیسونگ با پیشنهاد هیونگش لبخند شیطانی ای زد و با جارو برقی از اتاق برگشت .
جارو برقی رو روشن کرد و با شتاب به سمت دوتا دوست خوابالوش رفت و تقریبا موهای جی بخاطر مکش جارو برقی داشتن کنده میشدن .
بعداز شنیدن عربده و فحش ، مطمئن شد پسرا بیدار شدن پس جارو برقی رو خاموش کرد .
هیون وو درحالی که میخندید میز صبحانه رو چید :

YOU ARE READING
𝗜𝗻𝗳𝗲𝗹𝗶𝗰𝗶𝘁𝗼𝘂𝘀 𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁
Novela Juvenil[ongoing] داستان از اون جایی شروع میشه که پارک جی ، سال آخری محبوب دبیرستان جذب سال دومی و هوبه ی خودش میشه . یانگ جونگوونی که به تازگی دوست صمیمیش رو از دست داده ! کاپل : جیوون ، سونسون ژانر : انگست ، رومنس ، مدرسه ای ، جنایی ، اسمات ، معمایی