پارت ۲

51 10 15
                                    

با دیدن اون ساختمون آشنا نیشخندی زد و‌گفت مچت رو گرفتم و سریع گوشیشو دراورد ‌و از منظره رو به روش عکس گرفت
دلش میخواست چانیول رو بیشتر تعقیب کنه اما ورودش به اون ساختمون ریسک‌ بشدت بالایی داشت برای همین به خوابگاه برگشت

چانیول وارد ساختمون شد بعد از رسیدن به طبقه و در اتاق مورد نظرش که صدای قهقه ازش بیرون میومد وارد اتاق شد

_میبینم که بدون من داره بهتون خوش میگذره
دوتا پسری که توی اتاق بودن با صدای چانیول سمتش برگشتن
یکی از اون پسرها که قد بلندی داشت یقه پسر رو به روش رو توی دستش گرفته بود و هرکی به غیر از چانیول این صحنه رو میدید بهشون شک میکرد که عاشق و معشوق باشن

پسر کوچکتر با چشمای گرد شده گفت : کی اومدی؟ موفق شدی؟
چانیول سری به اطراف تکون داد و گفت نه کیونگ ولی دلیل این دزدکی رفتار کردنا رو نمیفهمم مثل آدمیزاد میرفتم بهش میگفتم دیگه
پسر قد بلند یقه کیونگسو رو ول کرد و هاج و واج به مکالمه دو رفیق شفیق رو به روش گوش میکرد
_میشه بگید اینجا چه خبره!؟
چانیول به سمت نزدیک ترین مبل رفت و خودشو روش انداخت

-این هیونگ بغل دستت گیر داده از یه بنده خدایی تو کمپانی عکس بگیرم
+اونوقت من چرا بی خبرم؟
چانیول از رو مبل سمت پسر تقریبا هم قد خودش پرید و گفت مکنه سهونیمون قهر کرده؟؟
سهون با لبای پوتی کرده عقب کشید و گفت نه مگه بچم!

-باشه باشه از خود جناب دو بپرس منم هدفشو نمیدونم
سهون با نگاه گیج تر از قبل سمت کیونگسو برگشت:
-هیونگ چه خبره؟
+واقعیتش میدونی که از کمپانی اکسو خوشم میاد و طرفدار سرسخت این کمپانی و مدیر کیم هستم و حتی ارزوم بود اونجا باشم اما بخاطر میونه بدی که KBS با کمپانی اکسو داره نمیتونم مستقیما با مدیر کیم دیدار کنم

-توام خواستی عکس بگیره؟میدونی توی چه دردسری میندازیش؟
+نمیدونم شاید دنبال یه معجزه ام که فقط بشه یجوری کیم جونمیون رو ببینم
-هیونگ این کار غیرقانونیه اگه بفهمن شکایت کنن چی!بیخیال یکم فکر کن توروخدا

یه سکوت مسخره فضا رو پر کرد چانیول از حالت قبلیش خارج شد و گفت راست میگه ولی حالا میشه از منم بپرسید روز اولم چطور بود!؟
سهون و‌کیونگسو که انگار تازه یادشون افتاد موقعیت رفیقشون چیه با هیجان گفتن راستی چی شد؟
چانیول با یک تکخند گفت خودتون چی فکر میکنید؟
سهون با چشای ذوق زده گفت پس دیگه رسمی آهنگساز اکسو شدی

چانیول سر تکون داد کیونگسو و‌سهون با خوشحالی بغلش پریدن همون لحظه صدای در اومد و‌کیونگسو اجازه ورود داد
یه دختر با لباس رسمی وارد اتاق شد:
-اقای دو باید سر صحنه حاضر بشید
+الان میام
سهون دوباره یقه کیونگسو‌ رو توی دستش گرفت و مرتب تر کرد و مشتشو بالا اورد و گفت هیونگ فایتینگ
............................................................

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 29, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Your voice* صدای توWhere stories live. Discover now