part one

138 17 3
                                    


‼️ این فیکشن شامل الفاظ رکیک هست . اگر خوشتون نمیاد اصلا خوندنش رو توصیه نمیکنم ‼️

ممنون میشم تا اینجا اومدی توضیحات اخرم بخونی خوشگلم

با تمام سرعت میدوید و اهمیتی به برخورد بدنش به افرادی که ازشون میگذشت نمیداد . تا جایی که تونست دویید و وارد چند تا کوچه فرعی شد و وقتی به یه کوچه بن بست و خلوت رسید ایستاد و خم شد و دستاش و روی زانو هاش گذاشت و نفس نفس زد .

_ آه پسر ..
اروم خندید و صاف وایساد.
_ عجب چیزی بود

همونطور که میخندید سرش و بالا گرفت و یه چشمک به کسی که از روی پشت بوم نگاش میکرد زد . فرد ماسکش و گرفت و از سرش در اوردش و متقابلا برای جونگ کوک چشمک زد .

فرد دستش و به لبه پشت بوم گرفت و خودش و پرت کرد پایین و روی پاهاش اومد پایین و رو به روی جونگ کوک وایساد .

سمت جونگ کوک اومد و یه مشت محکم به بازوش زد که جونگ کوک اخی گفت و بازوش و گرفت و دو قدم عقب رفت .
_ چرا میزنی تههه

تهیونگ با ماسکش یه دونه محکم کوبید تو صورتش .
_خفه شو مرد یه هفتس هر اتفاقی داره تو شهر میوفته رو دارم تکی هندل میکنم بعد جنابعالی جلو تلویزون لم دادی پاپ کورن میزنی به لدن

دست به سینه شد و نگاهی به سر تا پای جونگ کوک انداخت .
_ لباساتم که نپوشی جناب ، اونم من تنت کنم اگه خسته میشی

بند کیف کولیش و گرفت و رو شونش انداخت تا نیوفته .
_ کصخل باید بریم پایگاه دیگه توقع نداری که وسط کوچه لباس عوض کنم؟
با صدای تقریبا بلندی گفت و یه دونه محکم کوبید پس گردن تهیونگ .

.

.

.

.

.

صورتش و جلوی اسکنر (scanner) گرفت تا اسکن بشه و در باز بشه . بلافاصله بعد از تایید اثر انگشتش با صدای خیلی ارومی در باز شد و هر دو وارد شدن .

وارد اسانسور روبروشون که چند قدم کوتاه بیشتر فاصله نداشت شدن و دکمه طبقه اخر و زدن که در بسته شد . با سرعت بالایی به پایین میرفتن که تو همین حین دوتاشون نگاهی بهم انداختن و بعد باز شدن در بیرون رفتن .

تهیونک سمت مانیتور ۲۰۰ اینچی ای که روی دیوار بود رفت و با برداشتن کنترل روشنش کرد و مشغول بررسی مشخصات فردی شد حه دنبالش میگردن .
تو همین حین جونگ کوک سمت مفحضه های شیشه ای که داخلشون لباس هاشون بود رفت .

هر کدوم لباس ها تن یک مانکن و هر مانکن توی مفحضه شیشه ای جدا بودن .
_ هی پَل ( به معنی رفیق )

جلو رفت و روبروی مفحضه ای که لباس مورد نظرش توش قرار داشت وایساد و انگشت اشارش و اروم روی قفلش کشید و سوتی زد .
_ چطوره این و امتحان کنم؟‌

SPIDER MAN !Where stories live. Discover now