13

3.9K 375 14
                                    

تخم مرغ های اوز رو از توی اب سرد توی آب داغ گذاشت

صبح که بلند شده بود با یه شاخه گل رز آبی و یخ یادداشت مواجه شده بود بخاطر همین خیلی از جونگکوک ناراحت نشده بود

نگاهی به میزی که چیده بود کرد ، خدمتکار ها رو مرخص کرده بود و خودش مشغول چیدن شده بود

توی یادداشت جونگکوک گفتن بود که ظهر بر می گرده پس تهیونگ الان مشغول پختن ناهار بود

جاجامیونگ درست کرده بود به همراه گوشت کباب شده و یه سوپ سبک و تخم مرغ و چند تا چیز دیگه

تا جایی که میز گرد کاملا پر شده بود

تخم مرغ ها رو هم روی میز گذاشت و راضی از میزی که چیده بود رفت توی سالن

از پله ها بالا رفت و وارد اتاقی شد که دیروز با جونگکوک توش بود

به سمت کمد رفت و حوله صورتی رنگ رو برداشت ، صبح بعد از اینکه رفته بود پایین سر خدمتکار گفته بود کت کمدی براش چیدن

به سمت حموم رفت و بعد داخل شدن در رو بست ، وان رو پر کرد و یه کوکتل کهکشانی توی وان انداخت

توی وان نشست و سعی کرد از آب ولرم لذت ببره

وقتی خوب خیس خورد از وان بیرون اومد و وان رو خالی کرد

موهاش رو شست ، بدنش رو شیو کرد و روی رون هاش و بدنش اسکراب شکلات مالید و بعد از گذشت چند دقیقه با شامپو بدن بدنش رو شست

( بچه ها من از این چیزا سر در نمیارم اگر ترتیبش اشتباهه ببخشید 😊)

در آخر بعد از یه آبکشی کلی از حمام بیرون اومد ، آب موهاش رو با حوله گرفت

پلیور نسکافه ای ای با شلوار گشاد همرنگش پوشید ، هوا سرد شده بود و به نفع تهیونگ بود با این بدن ظریف سرما نخوره


موهاش رو با سشوار خشک کرد و با یه شونه ولشون کرد ، یه برق لب آلبالویی روی لب های درشتش زد و چندتا دستبند ظریف توی دستش انداخت

برای خودش توی آینه چشمک دلبری زد

کوک: کم دلبری کن توله

با شنیدن صدای جونگکوک توی جاش پرید و به سمت صدا برگشت

جونگکوک به در بسته تکیه داده بود ، دستاش توی جیبش بود و با نگاه حریصی تهیونگ رو نگاه می کرد

تهیونگ نامحسوس آب دهنش رو قورت داد ، نگاه جونگکوک روی لب ها و گردنش در حاله گردش بود

جونگکوک جلو اومد و تهیونگ نتونست حرکتی بکنه ، کمر باریکش اسیر دست بزرگ جونگکوک شد

کوک: اینا ماله منن حق نداری این طوری به نمایش بزاری شون

لب های تهیونگ رو توی دهنش کشید و مشغول مکیدن شون شد

BEAUTY AND THE BEAST [Kookv]Where stories live. Discover now