part¹

719 36 139
                                    

-من.. من فکر نمیکنم بتونم کله تابستون‌رو اینجا کنار اون مرد بگذرونم جونگکوک!.

جونگکوک با لبخند بزرگی به برادر بزرگ‌ترش نگاه کرد
و مشت آرومی به شونه‌اش زد

اون دوتا برادر‌ای واقعی هم نبودن
جونگکوک وقتی بدنیا اومد خانواده‌اش رو طی یه حادثه از دست داد.
و خانواده کیم بعد از دیدن جونگکوک، اون رو به فرزند خوندگی قبول کردن.

+هی، سخت نگیر!
ما میتونیم دوستای جدید پیدا کنیم و کلی خوش‌بگذرونیم
این تابستون متفاوت تر از سال‌های گذشتمونه ولی میتونه خیلی قشنگ و جالب باشه!

تهیونگ لباش رو کمی از هم فاصله داد تا حرفی در جواب به جمله جونگکوک بزنه
ولی با دیدن عموی کوچیک‌ترشون، جین!!
پشیمون شد و فقط سر تکون داد
و بعدش بلا فاصله نگاهش رو به اون مرد
که قرار بود اون و جونگکوک کله تابستون رو کنارش بگذرونن داد

جین به سمتشون اومد و بهشون کمک کرد تا چمدون‌هاشون‌رو به داخل خونه ببرن
و در همین حین خطاب به تهیونگ و جونگکوک حرفی زد

<خوشگلای‌ من، از دیدنتون خوشحالم!
اولین باره میبینمتون عزیزای من.

جونگکوک لبخند زد
ولی تهیونگ پوفی کشید و با ندیدن جعبه و چمدونی بر روی زمین
دست جونگکوک رو گرفت و وارد خونه شدن.

خونه تمیزی نبود ولی دنج و قشنگ بود

جین، تهیونگ و جونگکوک رو به سمت اتاق زیرشیروونی برد

<متاسفم، اتاق دیگه‌ای ندارم
فقط اتاق من و اتاق زیرشیروونی برای موندتون هست و فکر کنم شما به فضای شخصی نیاز دارید پس
امیدوارم تابستون عالی‌ای رو باهم بگذرونیم.

تهیونگ و جونگکوک تشکر کردن و وارد اتاق شدن

------------------------------------

بعد از گذشت یک ساعت و چیدن تقریبا نصف وسایلاشون
روی تختاشون نشستنه بودن و سکوت عجیبی اتاق رو پر کرده بود که بالاخره جونگکوک به حرف اومد این سکوت رو شکست

+تهیونگی، چرا تو خودتی؟!

تهیونگ بالاخره از افکارش بیرون اومد نگاهش رو به جونگکوک داد

-اوه، هیچی..

جونگکوک اخم ریزی کرد و از جاش بلند شد و رفت سمت تهیونگ و کنارش نشست

+تهیونگی.. ناراحت نباش دیگه..
ما هنوز هم‌دیگه‌رو داریم
درسته مامان بابا مجبور شدن برن به یه سفر کاری اما میتونیم این تابستون رو باهم قشنگ کنیم درسته؟!

جونگکوک پسر چهارده ساله‌ایه که وابسته به برادر ناتنیش تهیونگه
و تهیونگ پسر شانزده ساله‌ایه که علاقه‌ی خاصش به برادرش رو پنهان میکنه و برای آسیب نزدن بهش احساساتش‌رو نسبت بهش نشون نمیده.

𝐓𝐡𝐞 𝐦𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐞𝐲𝐞𝐬Where stories live. Discover now