" این فیک(آبْراچْمی)،دنباله و فصل دوم فیک باچْامْی (میتونید از همین اکانت بخونیدش) هستش. برای آشنا شدن با شخصیت ها، لطفا ' پارت 0 ' فیک باچْامْی رو چک کنید...باچْامْی قرار نبود فصل دومی داشته باشه، ولی بخاطر برخی درخواست ها، فصل دومش تقدیم شما. لطفا دوسش داشته باشید و نظراتتون رو برام بنویسید "
___________
" پارت اول : قلب نامجون "
2022.06.08
آرامگاه شخصی کیم
کنار ماشین مشکی رنگ خاک گرفته جا گرفت و از پشت پنجره های دودی رنگش، نگاهی به صندلی عقب انداخت:
" ✯ همشو دید؟ "
" ☼︎ بله قربان... " جکسون که حالا کنارش جا گرفته بود جواب داد." ✯ خوبه...این به نفعشه، به نفع هممون " نامجون گفت و با اشاره سر به جکسون فهموند که وقتشه راه بیوفتن.
کیم بزرگتر ماشین رو دور زد و قبل اینکه از سمت دیگه ماشین سوار بشه و کنار سویان جا بگیره، نیم نگاهی به مقبره ی روبهروش انداخت و دوباره آروم زمزمه کرد:" ✯ به نفع هممونه... "
___________
2025.03.07
سه سال بعد / ایتالیا / رم / هلدینگ کیم
" ✯ گفتم کنسلش کن! " نامجون همینطور که عصبی، راهرو های روبهروشو طی ميکرد، سر منشی که پا به پاش در حال دویدن بود، توپید.
" ولی جناب کیم... "
" ✯ بهت گفتم کنسلش کن! " نامجون با داد گفت و با غضب از در شیشهای هلدینگ خارج شد و داخل ماشینی که جکسون رانندهاش بود، جا گرفت.
" ☼︎ کجا برم قربان؟ "
" ✯ مدرسه سویان "__________
" دوباره میپرسم، اول کی شروع کرد؟ " زن مسن دوباره روی صورت دو دختر بچه که چند دقیقه پیش در حال دعوای شدیدی بودن خم شد، و اینبار سوالشو عصبی تر تکرار کرد." بهتون که گفتم، اول سوفی شروع کرد! "
" اینطور نیست... "" خانوم؟ " با ورود معاون مدرسه به داخل اتاق، مکالمهاشون ناقص موند:" جناب کیم اینجا هستن "
" بگو بیاد داخل "" ✯ ( وقت بخیر ) Buon tempo " نامجون داخل شد، و با لبخند سمت زن مسنی که مدیر مدرسه به حساب میومد، قدم برداشت.
" خوش آمدید جناب کیم، لطفا بشینید "نامجون نیم نگاهی به دو دختر بچه کنارش انداخت و روی یکی از صندلی های روبهروی مدیر مدرسهٔ جا گرفت:" ✯ چیزی شده؟ "
" از خودشون بپرسید "" من کاری نکردم! " سوفی پیش قدم شد و زودتر جواب داد.
" تو داشتی موهامو میکندی! " دختره کناریش هم دوباره شروع به جیغ و داد کرد که نامجون مانعشون شد:" ✯ هی هی آروم باشید "
YOU ARE READING
𝗔𝗕𝗕𝗥𝗔𝗖𝗖𝗜𝗔𝗠𝗜 | ɴᴀᴍᴊɪɴ | -
Fanfiction[ متوقف شده ] [ فصل دوم 𝗕𝗔𝗖𝗜𝗔𝗠𝗜 ] عشقی که به تباهی برسه؟ هیچکس این رو نمیخواد، ولی گاهی زندگی اون روی تاریکشو بهت نشون میده و تو مجبوری فقط قبولش کنی...یا شاید هم،نه؟ • 𝐍𝐀𝐌𝐄 : 𝖠𝖻𝖻𝗋𝖺𝖼𝖼𝗂𝖺𝗆𝗂 | آبْراچْمی ( در زبان ایتالیایی به معنا...