vkook

848 47 12
                                    

صدای خنده های درد اور پسر توی اتاق تنین انداخته بود
فقط تهیونگ بود که می دونست چه درد پشت این خنده ها هست نگاه خیرشو از کوک گرفت و سعی کرد جلوی بغض شو بگیره.

۸ سال از رابطه ی مخفیانشون گذشته بود و اونا تمام سختی ها رو با هم دیگه پشت سر گذاشته بودن ولی این بار هیچ راهی برای جمع کردن این افتضاح نداشتن.

در واقع انتظار نداشتن وقتی توی استودیو با عشق همدیگر رو می بوسیدن یعنی از استف ها بیاد و یواشکی ازشون عکس بگیره و بدتر اون عکس ها رو بدون هیچگونه امادگی پخش کنه

اوضاع انقدری خراب بود که حتی نمی تونستن بیرون از خونه برن و اعضا خیلی نگران حالشون بودن
و در اخر کوک نتونست جلوی خودشو بگیره و گوشی که ۴ روز دست نزده بود باز کرد و لایو گرفت

توی لایو خیلی ادما حمایتشون کرده بودن ولی تعداد زیادی هم خیلی هیت داده بودن و اونا رو با القابی مثل چندش و مریض و همچنس باز داده بودن در واقع اینا کوچکتر حرفایی بود که زده بودن

کوک از شدت استرس و دردی که کلامات اونا بهش می داد بعض کرده بود ولی جلوی خودشو می گرفت و با خندیدن سعی می کرد فقط حرفای خوب رو ببینه

تهیونگ نتونست بیشتر از این درد معشوقه ی عزیز چندسالشو ببینه پس قید همه چیه زد و از پشت کوک رو بغل کرد دیگه همه می دونستن رابطشونو و دیر یا زود هم قرار بود بفهمن پس دیگه سودی نداشت ین رابطه رو انکار کنن

سرشو توی گردن کوک برد و یه نفس عمیق از بوی بینظیر زندگیش گرفت.

کوک مات و مبهوت نمی تونستم چشمشو از تصویر خودشون توی گوشی بگیره که صدای تهیونگ اونو به خودش اورد.

_درسته منو کوک تو رابطه ایم و هیچکس نمی تونم باعث بشه از عشقم نسبت به کوک کمتر بشه پس شما تنها کاری که می تونین برای ما بکنین حمایت ما هست و مطمعن باشین ما خیلی دوستتون داریم

کوک رو به خودش برگردوند و خیره به چشماش ادامه داد.

_من عاشق کوکم شایدم یکمی بیشتر وقتی نگاهش می کنم حس می کنم زندگی می کنم نفس من بند لبخندای اونه و من قاتل می شم فقط برای لبخندش من میمیرم برای خال زیر لبش چین شدن گوشه ی چشماش. وقتی می خنده و صداش دلیل تپش قلبه پس بهتره ما رو اینطوری که هستیم قبول کنین

با تموم شدن حرفش لب هاش رو به لبهای کوک کوبید و تمام عشقی که توی بدنش داشت رو سعی کرد روی لب های پسرش پیاده کنه با همراهی کوک لبخندی بین بوسشون زد

بعد از کم اوردن نفس از هم جدا شدن
+من نمی تونم مثل تهیونگی هیونگ احساساتم رو زیاد ابراز کنم ولی دقیقا به اندازه ی کل این هستی عاشق تهیونگی ام

هر دو نگاه ی به کامنت هایی که بیشتر قلب و حمایت ازشون بود انداختن
نمی تونستن لبخند زیبایی روی صورتشون تشکیل می شد رو کنترل کنن.
و هیچکدوم توجه ی به زنگ های پی در پی که از طرف کمپانی بود توجهی نداشتن

تماممممم
قول دفعه ی بعد اسمات هم می نویسم ولی خب این یه جورایی ارزومه پس می دونم کوتاهه
لطفا نظر و ووت یادتو نره

Vanshot ویکوکWhere stories live. Discover now