part 2

279 29 5
                                    


کای ناامیدانه بهش نگاه کرد و بچه رو زیر بغلش زدو سمت در خونش رفت
: هی..ع.وضی..ولم..کن
در خانه رو باز کرد
بچه رو پرت کرد داخلو بلافاصله درو قفل کرد!
کیونگسو همینطور ترسیده نگاهش میکرد و عقب عقب می‌رفت
وقتی بخاطر برخورد به دیوار پشتش دیگه نتونست عقب بره همونجا وایساد
کای هم رفت روبهروش و ساعد دستش رو به دیوار پشت سر پسر تکیه داد و کامل روش خم شد
دستی روی لب پسر کشید
K: از این به بعد مال منی تا وقتی هم من نگفتم نمیتونی گورتو گم کنی !
D:یادم نمیاد همچین اجازه ای داده باشم
K:همین که گفتم
K: طبقه بالا انتهای سالن سمت چپ یه در سفیده برو حموم و بیا بهت لباس میدم
ولی وقتی کیونگسو بی توجه بهش سمت در رفت و سعی کرد بازش کنه جملشو تغییر داد
K:این یه دستور از طرف ددیه
اما انگار سویی بیبی خوبی نبود پس از پشت یقشو گرفت و کشید
K:خودت خواستی،یه تنبیه در انتظارته
به انتهای سالن رسید و در حمام رو با کرد پسر رو داخلش پرت کردوخودش هم وارد شد
بخاطر صورت خونیش خودش هم نیاز به حموم داشت پس کرواتش رو باز کرد
یکی یکی لباساش رو در اورد و روی لبه ی وان نشست

K:لخت شو بیبی
اما سو حتی از لخت بودن و بیشرمی کای هم شرمش میگرفت
عصبانی از روی لبه ی وان پاشد و سمتش رفت
K:!یه تنبیه کافی نیست بیبی
لبه ی تیشرت بچه رو بالا داد ولی پسر همراهی نکرد
این اعصبانی ترش میکرد !
دستای بچه رو محکم کشید و بالای سرش قفل کرد و لباسش رو در اورد
D:ولم کن کمک،بزار برم خواهش میکنم
کای بلند داد زد
K:خفه شو
و شلوارو شورت بچه رو هم در اورد برگشت دوش وان رو باز کرد تا پرشه
وقتی دوباره برگشت سمت بیبیش تنها چیزی که دید یه پسر سرخ شده از خجالت که سعی داره نه عضوشو بلکه کل بدنش رو از دیدرس خارج کنه بود
تک خندی زد  و سمتش رفت
K:خجالت نکش من قبلاً همجاتو دیدم
بیبیش رو سمت وان سوق میداد
سو هربار میخواست مانع شه جوابی نمی‌گرفت
بیبیش رو داخل وان گذاشت و یکی از شامپو بچه ها رو برداشت !
برخلاف ظاهر مردونش واقعا عاشق این شامپو بچه بود!
شامپو رو روی سر بیبیش خالی کردو با آرامش شروع به تمیز کردن موهاش شد
بعد از چند دقیقه دوش رو باز کردو روی سر بیبیش گرفت
حالا نوبت بدنش بود
یکی از صابون های مخصوصشو داخل وان انداخت و منتظر شد کارشو بکنه!
خودش زیر دوش سرپایی رفت و شروع به تمیز کردن صورت و بدنش کرد
الان که فکر میکرد یکم جذاب بنظر می‌رسید ! (D.o)
وقتی کای دوششو گرفت و سمتش برگشت چشمشو ازش برداشت
کای تخلیه وان رو زد و بیبیش رو بلند کردو کف های روی بدنشو پاک کرد
حوله تمیزی رو تن بیبیش کرد و از حموم بیرون بردش
وارد یکی از اتاقا کردش و کوچکترین تیشرت رو بهش داد که البته همونم تا زانوهاش میومد
یک شورت و یک جفت جوراب هم بهش داد
D: پس...شلوار..چی؟
کای پوزخندی زد
K:پاهاتو دوس دارم بیب
کیونگسو به کمک ددیش لباسش رو پوشید
K: خب حالا نوبت تنبیهته
روی تخت کینگ سایزش نشت و به بیبیش اشاره کرد به پشت روی پاهاش بشینه
اما توجهی از سو ندید
K: فکر نمی‌کردم انقدر تنبیه دوس داشته باشی
با این حرف سو به سرعت دستور ددیش رو عملی کرد
کای طوری باسن بیبیش رو تنظیم کرد که کاملا بهش دسترسی داشته باشه !
تیشرت بچه رو بالا داد و شورتشو پایین کشید
اولین اسپنک رو زد و صدای جیغ بیبیش رو شنید
به اسپنکاش ادامه داد تا رد خونی دستش رو باسن بیبیش خود نمایی کرد
سو همینطور اشک می‌ریخت و جیغ میزد
K: خب اسمت چیه بیبی؟
جوابی نگرفت
ضربه بعدی رو محکم‌تر کوبوند
همینطور جیغ میکشید
D: کیونگسو
K:چند سالته؟
D:اهههههه...چه...ار..اههه ده
K:خوبه من کیم کایم ولی ددی صدام میکنی...۲۸ سالمه
ضربه بعدی هم زد و کیونگسو به سنگین بودن دستش پی برد!
K:خب بریم تنبیه بعد ؟
D:نه..خ..واهش..میکنم
K:خواهش میکنم چی بیبی
D:خواه...ش میک....نم..اههه..د...دد...ی
کای ویبراتور برقیشو از تو جعبه در اورد
سو با ترس بهش نگاه می کرد
D:نه..ددی..خو..اهش..می..کنم
کای نگاهی به بیبیش کرد و یه گگ هم از جعبه در اورد
گگ رو داخل دهانش گذاشت و ویبراتور رو داخل بیبیش فرو کرد
ویبراتور رو روی سرعت زیاد تنظیم کردو شلاغ چرمیش رو روی باسن نرم بچه فرود آورد!
بچه خواست پاشه که کای نگهش داشت
شاید باید دستاشم می بست!
دستاش رو با طناب بست و ضربه دوم رو هم زد
صورت سو پر شده بود از اشک و بدنش می‌لرزید!
کای ضربه سوم و چهارم رو هم زد و کیونگسو حالت داگ استایل به خودش گرفت
همینطور شلاغ رو روی باسن نرم و سرخ شده بیبیش میکوبید!
D:د...دی..اههههه....دار...م...می..ام
ضربه دیگه ای زد
K:! حق نداری
ضربه نهم و آخریش!
شلاغ رو گوشه ای پرت کرد
گگ و ویبراتور هم در اورد و در آخر دستاشو باز کرد!
کنار بیبیش دراز کشید و زیپ شلوارش رو باز کرد و دیکش رو
بیرون اورد

K:بشین روش
کیونگسو که نمی‌تونست تکون بخوره صورتش رو مچاله کرد
D: نم...ی..شه دد..ی..کمکم...کنه؟
کای دستای بیبیش رو گرفت و کمکش کرد روی دیکش بشینه
باورود سر عضو ددیش نفسش تو سینه اش حبس شد و از درد سرش رو بی حس روی شونه ددیش گذاشت
کای کمرشو گرفت و دیکشو کامل واردش کرد
کیونگسو فریاد کشید
K:!حرکت کن
کیونگسو با ارومترین حالت ممکن از دیک ددیش سواری می‌گرفت و نفسشو حبس کرده بود
کای پوزخندی زد
K:خیلی کند نیستی؟
کای دستاش رو دور بیبیش حلقه کرد و تو حرکت کردن کمکش کرد
D:نه..د..دی..خ..خواه..ش..می..کنم
با زیاد شدن سرعت حرکاتش و برخورد دیک ددیش به پروستاتش نفسشو تو سینش حبس کرد تا جیغ نزنه
K:برام ناله کن بیبی
سو هم که دیگه توان ناله نکردن نداشت شروع کرد به جیغ زدن
D:د..دی....اههههههه.....ن..آه.....بزار..بی..ام
کای دستش رو روی سر عضو بیبیش گذاشت و مانع اومدنش شد
از اونجایی که کای دیر میومد هشت دقیقه ای میشد که داخل بیبیش ضربه میزد. . .!
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
ادامه پارت بعد

the aggressorWhere stories live. Discover now