بوسه ی غافلگیر

248 57 17
                                    

.در طول مسیرشون اونها به آهنگای مختلفی گوش دادن مثل

•over my head
By(Echosmith)

•I Love you so
By(The walters)

•Love story
By(Taylor swift)

•Seeing Blind
By(Nail horan)

•Im so tired...
By(Lauv)

با هر آهنگ که پخش میشد حالت هاشون هی عوض میشد، گاهی مینهو با خواننده همراهی میکرد و گاهی هر دو در سکوت به جاده خیره میشدند.

وقتی بالاخره به فرودگاه رسیدند، مینهو نفس عمیقی کشید، دیدار خونوادش بعد این همه مدت براش حس عجیبی داشت ولی حد اقل از این خوشحال بود که قرار نیست پدرش رو همراه خواهراش و مادرش ببینه

جیسونگ با دیدن اون همه جمعیت تو سالن دوباره مضطرب شد و برای اینکه بتونه بر ترسش غلبه کنه دست مینهو رو محکم بین دستاش گرفت.

مینهو متعجب به جیسونگ نگاه انداخت که بعد دیدن صورت مضطربش لبخند آرومی زد و گفت:

"نترس، من اینجام، همه چیز رو به راهه،هوم؟"

جیسونگ با شنیدن حرفای مینهو کمی آروم گرفت و بعد لبخند کیوتی تحویلش داد.

مینهو و جیسونگ به سمت گیت پرواز خونواد مینهو رفتن، و منتظر رسیدنشون شدن.
بعد از چند دقیقه، بالاخره گیت پرواز باز شد و مسافران یکی یکی از هواپیما خارج شدن.

مینهو و جیسونگ با دقت به چهره مسافرا نگاه میکردن که یهو چشمشون به یه خانواده چهار نفره برخورد کرد

زن میانسال با موهای مشکی و چشمای درشت، همراه سه قلوی دختر با موهای قهوه ای،مژه های پر پشت و چشمای مشکی که البته هر سه اونها تو سنین 18/19 میزدن

مینهو با دیدنشون لبخنده پررنگی زد و بعد همونطور که به سمتشون حرکت میکرد همزمان براشون دست تکون داد تا متوجهش بشند.

با برخورد نگاه خواهراش به برادر بزرگترشون ، از اون مسافتی که با هم داشتن سریع و با جیغ و فریادشون به طرف مینهو حرکت کردند و وقتی به اون رسیدند با خوشحالی از همه جهت اسیرش کردن

"مینهو اوپا!!"

"بالاخره داریم میبینمت مینهو!!"

"چقدر دراز شدی مینهو!!"

اول مینهو با شوک به رو به رو خیره شد، ولی با
یاد اوری اینکه اونها تو چنین موقعیت هایی زیادی ذوق زده میشند لبخندی به هر سه ی اونها تحویل داد، که بعد متوجه جیسونگی که کمی از اونها فاصله گرفته بود شد

Love Me♡Where stories live. Discover now