(جئون جونگ کوک، 16 ساله)
همه چیز خسته کنندست! همه چیز حوصله سر بر و خسته کنندست! همه چیز سخت و خسته کنندست! زندگی مدرسه ای من توی یه کلمه دو بخشی و نُه حرفی خلاصه میشه، "خسته کننده"! دوباره بی توجه به اطرافم از پنجره به "هیچی" خیره شده بودم و فقط فکر میکردم و فکر میکردم تا اینکه سنگینی نگاه یا بهتره بگم بیست جفت چشم رو روی خودم حس کردم.
پوفی در دل کشیدم و نگاهم رو با طمانینه به سنگین ترین و نافذ ترین نگاه دادم! چند نفر از بچه های کلاس در حالی که چهره هاشون رو به انفجار بودن رو فریاد میزد منتظر به ری اکشنی که من قرار بود به نگاه نافذ معلمم که مطمئن بودم داره توی ذهنش کلمات رو کنار هم میچینه که به خوبی از خجالتم در بیاد نشون بدم نگاه میکردن و تنها دو نفر بودن که شکست خورده در جلب توجهم قبل از استاد بهم پوکر نگاه میکردن و اونها کسی جز رفیق های خودم، اون وو و یوگیوم نبودن.
(چا اون وو، 16 ساله)
YOU ARE READING
Mirai |ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionاسم: Mirai نویسنده: Armida کاپل اصلی: Vkook کاپل فرعی: yunmin &... ژانر: فن فیکشن- رمنس- تین فیکشن- رندوم- عمومی- مدرسه ای- فانتزی- فان- پارانورمال- گی... خلاصه: "چی میشه اگه بیدار بشم و چندین سال گذشته باشه؟" جئون جونگ کوک یک پسر دبیرستانی با زندگی...