(تهیونگ)
این یه کابوسه؟ حتما یه کابوسه وگرنه چطور ممکنه توی یکم لحظه تمام خوشبختیم ازم گرفته بشه؟ چطور ممکنه همه کسم توی یک لحظه من رو از یاد ببره؟ حالا من باید چیکار کنم؟ خدایا.. من باید چه غلطی بکنم؟!
انقدر حالم بد بود که بی خبر از بقیه سریع بیمارستان رو ترک کردم و بدون ماشینم توی خیابون ها بی مقصد راه میرفتم!
بغض سنگینی گلوم رو فشار میداد اما منِ بخت برگشته عادت ندارم جایی جز پیش جونگ کوکم چهره سفت و سختم رو بشکنم!
با دیدن نور آبی و صورتیِ نئونی که اسم یه بار رو به شکل بزرگی به نمایش گذاشته بودن، قدم های بی جونم رو به سمت بار کشیدم! بار به نسبت خلوت بود و این برای من خبر خوبی بود!
به جای میز ها و مبلمان های بزرگ، سمت یکی از صندلی ها رفتم و تن خستم رو روش رها کردم!
ذهنم آشفته بود و روحم نا امید! حس پرنده ای رو داشتم که از دستش جا مونده و دسته بدون اون کوچ کرده، سردرگم و تنها!
بدون این که حتی متوجه بشم نوشیدنی ای سفارش دادم و کامم رو باهاش تلخ کردم... بی وقفه پنج شات دیگه بالا رفتم و وقتی سرم به اندازه کافی گرم شده بود سرم رو روی پیشخوان گذاشتم.
نمیخوام اینجا باشم.. میخوام برم خونه اما خونه من الان سرده! حس میکنم آواره ایم که جایی برای رفتن نداره: کوک... جونگ کوک...
با نشستن کسی کنارم گیج سرم رو بالا اوردم، با دیدن موهای نارنجی اون پسر بلافاصله به هویتش پی بردم و دوباره با بیخیالی سرم رو روی میز گذاشتم: چطوری پیدام کردی؟!
جیمین با تاسف سرش رو به دو طرف تکون داد و گفت: خدای من! افتضاح شدی تهیونگ! چطوری انقدر زود خودت رو داغون کردی؟... وقتی رسیدم بیمارستان دیدم داری مثل ننه مرده ها هیکل درازت رو از بیمارستان بیرون میکشی! اتفاقی برای توله خرگوش وحشیت افتاده؟
ته: کی به تو خبر داد؟!
جیمین: میخواستی کی خبر بده؟ جین هیونگ دیگه!.. حال جونگ کوک خوبه؟
با صدای شکسته ای که تمام زورم رو میزدم از بغض نلرزه گفتم: جیمین؟
جیمین که انگار حال بدم رو فهمیده بود مثل آدم رفتار کرد و گفت: چیشده؟
ته: جونگ کوکم... جونگ کوک من.. خرگوشکم حتی من رو به یاد نمیاره!
جیمین: چییی؟!
اونجا بار بود و سر و صدای بلند دختر و پسر های مست حداقل اونجا طبیعی بود اما همون تعداد اندک افراد توی بار با صدای بلندش سمت ما برگشتن و جیمین بی اهمیت منتظر من گفت: یعنی چی؟
STAI LEGGENDO
Mirai |ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionاسم: Mirai نویسنده: Armida کاپل اصلی: Vkook کاپل فرعی: yunmin &... ژانر: فن فیکشن- رمنس- تین فیکشن- رندوم- عمومی- مدرسه ای- فانتزی- فان- پارانورمال- گی... خلاصه: "چی میشه اگه بیدار بشم و چندین سال گذشته باشه؟" جئون جونگ کوک یک پسر دبیرستانی با زندگی...