(13)

1.6K 172 22
                                    

jimin
بالای سر یونگی هیونگ با تهیونگ ایستاده بودیم و بهش خیره شده بودیم
+بیدارش کنیم؟
×نه
+اره
×نه
+اره
×نه
+نه
×اره
+افرین هیونگگگگگگ میدونستم قبول میکنی
و بعد بطری ابی که دستم بود رو خواستم بالا ببرم که دستم کشیده شد و از پشت توی بغل کسی فرود اومدم.
نگاهمو بالا اوردم و به چشم های گرد جونگکوک خیره شدم.
کم کم نگاهمو پایین اوردم و به لباش خیرع شدم
با بع یاد اوردن موضوع چند ساعت پیش، گونه هام سرخ شدن

flash_back

کم کم داشتیم به پیچ نزدیک میشدیم. با خستگی سرم رو روی شونه جونگکوک گذاشتم و سرمو سمت گردنش بردم.
_جیمین نکن
+چیکار نکنم
_سرتو از گردنم دور کن
+هوم
همین که سرمو بالا اوردم جونگکوک هم چرخید سمتم و باعث شد لب هامون روی هم قرار بگیره
چشمام گرد شدن و با تعجب بهش خیره شدم
of the flash_back
+چرا کشیدیم عقب کوک
_میخواستی هیونگ رو بیدار کنی
+نه
با صدای داد تهیونگ علاوه بر ترسوندن من و کوک یونگی هیونگ رو هم بیدار کرد
×چییییییییییی نهههههههه، جیمین سرتو میکوبم توی دیوارررررررررر،
#من زودتر سر تورو میکوبم توی دیوار.
صدای یونگی هیونگ باعث شد تهیونگ با چشم های گرد شده برگرده سمتش
×یاااا مسیح، ه.. هیونگ تقصیر.. جیمینه
#خفه شو تهیونگ
و بعد سمتش خیز برداشت که تهیونگ به سرعت عقب کشید که همین باعث شد پاش به لبه میز گیر کنه و با شدت روی من و. کوک بیوفته.
چشمام گرد شدن، من روی جونگکوک بودم و تهیونگ روی من، و من با تعجب به چشم های تهیونگ خیره شدم(جیمین از پشت روی جونگکوک افتاده)
همون اتفاق فاکی که چند ساعت پیش افتاد ولی با این تفاوت که اون موقع جونگکوک روی من بود
flash_back

چشمام گرد شدن و با تعجب بهش خیره شدم*

با شل شدن دست کوک زیر رونم از پشت سقوط کردم.
با رفتن توی بغل کسی و از پشت افتادنمون اخی از دهنم در رفت.
جونگکوک با تعجب برگشت سمتمون و تا خواست بلندم کنه پاش لیز خورد و با شدت کمی روی من افتاد.
چشم هام بزرگتر از این نمیشد، من بین تهکوک بودم.
×کوک خفهههه شدمممم اون هیکل سنگینت رو تکون بده
_اوه
و سریع از روی من بلند شد.
با کمکش از روی تهیونگ بلند شدم و با نگرانی چرخیدم سمتش
+تهیونگی خوبی؟ ببخشید
×چه نیازی به عذرخواهیه بیبی، اتفاق بود دیگ
_ببخشید هیونگ
×مشکلی نیست کوک، اتفاق بود.
of the flash_back
_هیونگ دارم خفه میشم
چرا همه ی اتفاقات چند ساعت پیش دارن تکرار میشن
تهیونگ با پوزخند خم شد سمتم، و با لحنی خونسرد که طرف مقابلش کوک بود گفت
×چرا باید این قیافه کیوت و سرخ جیمین رو از دست بدم
_هیونگ باور کن تکون خوردن اون هلوی ژله ای رو دیکم به نفع هیچکس نیست.
از صراحت کلام جونگکوک چشمام گرد شد و باعث شد به خودم بیام
سریع با دستام تهیونگ رو به عقب هل دادم و با عجله از روی کوک بلند شدم
با شنیدن صدای قه قه بلندی به سمت صدا برگشتیم
#خنده دار ترین و البته هات ترین صحنه عمرم بود.
با خجالت سمت یونگی هیونگ رفتم و با نارضایتی اسمش و صدا کردم
+هیونگگگکک
#هیش، این تلافی اینکه میخواستی بیدارم کنی
+ام
*پسرااااااااااااااا دو دقیقع رفتم بیرون یکم بگردم، چرا خونه رو گذاشتید رو سرتون، خیلی دلتون میخواد سر و صدا به پا کنید، بیام اون ماهیتابه صورتیم رو عمودی بکنم تو ماتحتتون؟
با ذوق سمت جین هیونگ رفتم و بدون توجه به اون سه جفت چشم پریدم بغلش
*اوه جیمینی کیوتم، پسر ارومم، با این شیطان های انسان نما نگرد، برات خوبیت نداره.
لبخندی زدم و همونطور که سر تکون میدادم و بغل هیونگ بیرون اومدم
*افرین خوشگلم، الانم مطمئنم خسته ای برو بالا استراحت کن
+بله هیونگ
و بعد با لبخند شیطانی از هیونگ دور شدم و به چشم های متعجب و دهن باز اون سه نفر توجه نکردم
لحظه اخر که پامو از پله ها بالا گذاشتم صدای حیرت زده ی تهیونگ باعث شد خنده ریزی بکنم
×بههه اون گفت پسر اروم؟ یکی به هیونگ توضیح بده همه ی اتیشا از گور همین پسر اروم بلند میشه

اخلاق من فقط درکنار اعضا متفاوت و شیطونه، وگرنه در برابر افراد جدید بسیار تا بسیار تغییر میکنه.
و از یه پسر شیطون و تخس تبدیل میشم به یه پسر اروم و مظلوم.
و خب این چیزی نبود که بقیه نتونن ببینن، برای همینه هیچ چیزی بهم نمیگن البته به جز تهیونگ

_________________________________
دیدم گناه دارید، گفتم اپ کنم
اینم پارت ۱۳
حمایت کنید...
شرط اپ
20ووت
10کامنت
اوه راستی خیلی خوشحالم واتپد اوکی شدع و تونستم باز برگردم همینجا پیش همتون✨🙂
بدون ادیت

"sweet dream"Where stories live. Discover now