از شعر های مورد علاقم....
پشت کاجستان، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.
من، و دلتنگ و، این شیشه خیس.
می نویسم، و فضا.
می نویسم، و دو دیوار ، و چندین گنجشک
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد.
یک نفر می شمرد.
یک نفر می خواند.
زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست:
مثلا این خورشید
کودک پس فردا
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد
و هنوز، نان گندم خوب است.
و هنوز، آب می ریزد پایین، اسب ها می نوشند.
قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.سهراب سپهری
ESTÁS LEYENDO
just a green mind :)
De Todoجمله های پراکنده از رمان ها، فیک ها، کتاب ها و شعرها و...که نمی خواستم فراموش کنم.... پس می نویسمشون. واتپد نویسنده های فیکشن هارو می ذارم برای کسایی که دوست دارن بخوننشون.