sorry?

19 1 0
                                    


این زیبا ترین شاهکار پروانه است.

میرقصد و میچرخد و فرو میرود درون اشک هایش
قلب تهی خودش را با رنگ ابی جلا میدهد تا کسی از نابودی پروانه ها خبر دار نشود

این همان طوفان است ولی با رنگی نوازش وار بر لب های تشنه از طعم خوشی و زندگی

چگونه میتوان این پیله های پوسیده را کنار زد و به ابی برگشت؟

سر انجام اینگونه شد که سوخت و سوخت و دگر اشکی برای خامش کردن اتش درون قلب و روحش نیافت

این خود جهنم بود

جهنمی که برای خودش درست کرده بود که تا ابد درون ان مانند دیوی فراری از دست پروانه های ابی در انتظار روز هایی بهتر شب ها چشم هایش را ببندد

میبویید و می اشامید بدان اینکه به دسیسه ی پروانه های ابی پی ببرد

او برای من همان پروانه ابی بود.
پر از زخم. پر از گله
و من هم تنها درختی بودم که شانه عم را روزی به او قرض دادم
ولی پروانه های ابی هم اکنون کجا هستند؟

و تو برای واقعی بودن زیادی تلخ بودی
زهری که روح بیمارم معتاد بوی شیرین ان بود

.
.
.
.
.
.
.
.

_________________________________________
.
.
.

2023 , 4 , 16
.
.
.

با حس بادی که نوک انگشتان پایم را قلقک میداد به زیر پتو خزیدم و ناله سر اعتراض امیزی سر دادم
پس از چند دقیقه با موهایی شلخته سعی کردم کمر درد مند خشک شده ام را به حالت اول بازگرده و چشمان پف دارم را از هم فاصله دهم

دستی بر سر و صورتم کشیدم و از کارگاهم بیرون زدم
درحالی که دمپایی های ابری ابی رنگ را به پا میکردم خود را به اشپز خانه رسانده و یک لیوان اب سرد به تندی سر کشیدم و شاهد یخ زدن مغزم شدم

دست های الوده ام را به سختی شستم و پوزخندی به ابی که به رنگ گل رز سرخ شده بود زدم

نفس عمیقی کشیدم و ان کتاب نفرین شده را از روی اپن اشپزخانه برداشم و به گوشه دنجی پناه بردم

دیشب از فکر و خیال زیاد نتوانسته بودم حتی به ان نگاهی بی اندازدم
حس بدی داشتم
حسی مانند دلهره یک پیام
حالت تهوع امانم را بریده بود ولی دگر خسته شده بودم

انگشت های کشیده ام را حرکت دادم و صفحه ای به شانس باز کردم
.
.
.
.
.
.
.
2009 , 2 , 12
.
.
.
.

" اولین بار که دیدمش یک چیز دورن ستاره های نگاهش نوع رفتارش.. با همه فرق میکرد
اسمش را توی قلب کبودم گذاشته بودم فرشته سفیدم ولی نمیدانستم او از هر زهری کشنده تر است
این اولین قدم بود

اولین قدمی که فهمیدم تپش های قلب بی جنبه من دلیل دیگری دارد
تمام فکر و ذهنم شده بود او و او

Dust dream ( chanjin's ver ) Where stories live. Discover now