part 1

112 16 5
                                    

پشت هر اقبال موفقی یک جرم وجود دارد!
(پدر خوانده )

با صدای در اتاقش سرشو از توی کمد اورد بیرون اجازه ورود داد

«بیا تو»

هوسوک اومد داخل واو بلندی گفت و بشکن زد

«مامامیا سنیور جین!»

جین بلند خندید و زنجیر ساعت جیبیشو به جلیقه مشکیش وصل کرد

«حالا چرا اینقدر سر صبحی خوشحالی؟»

هوسوک رو صندلی جین لم داد و پاهاشو رو پاش انداخت یکم از تکیلا رو توی لیوان ریخت و چرخی به لیوان داد به حلقه الکی دور لیوان نگاه کرد

«میدونی که امروز سالگرد تولد کیم بزرگه!»

از تکیلا عسلی رنگش مزه کرد و اهی کشید

«سر صبح معده ات خوب کشش داره مشروب میخوری ، بعدشم کیم بزرگ پدرمونه چرا اینقدر رسمی میگی؟»

هوسوک چشماشو تو حدقه چرخوند بعد از سر کشیدن تکیلاش اخمی کرد و بلند شد

«دیوار موش داره موشم گوش داره ، اون حرومزاده ها مثل علف هرز همه جا ریشه کردن پس بهتره عاتو دستشون ندیم!»

جین گره کراواتشو زد و عطر جورجیو ارمانی تلخشو روی شاهرگ گردنش و مچ دستاش زد

«برگ برنده دست ماست فِراتِلو!»

هوسوک سری به نشونه تایید تکون داد ولی هنوزم نگران بود

جین به صورت پریشون و نگران هوسوک نگاه کرد نچی زیر لب گفت

«چته هوسوک؟ چرا اینقدر نگرانی؟خودتو باختی چرا ، چه بخوای چه نخوای اونا متاسفانه برادرمون هستن! »

«من لعنتی نگران جایگاه ام! اون کثافت هرکاری میکنه جایگاه رو بدست بیاره کثیف ترین کار ممکن رو میکنه ، برای همین میگم باید حواست جمع باشه! منو ، یونگی و ته صلاحیت کافی هنوز نداریم ، میمونه تو و اون »

«کی؟»

«همون که میدون..»

«اسم ببر هوسوک! ما تا اخر عمرمون قراره با هم زندگی کنیم ، این دشمنی بینمون بی معنیه ! خودم دل خوشی ندارم مثل حزب چپ و راست بهم میپریم ولی الان موقعش نیست ! باید بازی کنیم ، مثل خودشون و حتی بهتر!»

«نامجون یه عوضیه جین! هممون میدونیم ، حتی برادراش هم میدونن چه کارایی ممکنه از دستش بر میاد»

جین اهی کشید با صدای در ،سرشو برگردوند

«بیا تو»

یونگی و ته با هم اومدن تو اتاق و متوجه جو تلخ بینشون شدن

«باز کی حرومزاده بازی دراورده فراتلی؟»

ته گفت و شونه شو به دیوار تکیه داد

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 01 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝐓𝐡𝐞 𝐆𝐨𝐝𝐟𝐚𝐭𝐡𝐞𝐫 Where stories live. Discover now