._____________
[در کافه..]
سونگکوان:"این دیوونگیه!! میخوای بگی که برادرت زمین رو به یه گی فروخته در حالی که میدونه تو یه هوموفوب درجه یکی؟"
سوکمین لیوان آبش رو روی میز رو به روشون قرار داد و گفت:
"اونم نه یه گی معمولی، اون به هونگ جیسو فروخته باورت میشه؟؟!!"
سونگکوان: "هونگ جیسو؟ مدیر شرکت هونگ؟؟؟!!!"
سوکمین: "آره، دقیقا همون. نمیدونم چی تو ذهن سونیونگ میگذشت. فکر کنم قاطی کرده بود."
سونگکوان: "خب حالا میخوای چیکار کنی؟"
سوکمین:"هیچ. فعلا که هیچ کاری از دستم برنمیاد."
سونگکوان: "مطمئنی؟ شاید بتونی یه کاریش بکنی. یه وکیل بگیر و باهاش صحبت کن."
سوکمین: "نمیدونم.... برادرم همه چیز رو قانونی انجام داده. فکر نمیکنم راهی برای پس گرفتن زمین وجود داشته باشه."
سوکمین نفسش رو با صدا بیرون داد تا نگاهش رو به میز بدوزه. اگر راه حلی وجود داشت قطعا بدون تردید انجامش میداد، اون حاضر بود هر کاری بکنه تا بتونه زمین رو از هونگ جیسو پس بگیره.
سونگکوان مدتی با گوشیش ور رفت، و بعد طوری که چیزی یادش افتاده باشه سریع رو به سوکمین گفت:"هیونگ فکر کنم یه راه حل وجود داره!!"
سوکمین متعجب به سگکوان چشم دوخت:
"چه راه حلی؟"سونگکوان:"اینکه بری با خود هونگ جیسو صحبت کنی"
با شنیدن این اخمای سوکمین تو هم رفت.
صحبت با هونگ جیسو؟
اونم بعد از 14 سال؟؟!!
عمرا!!! اون ازش متنفر بود!!مخصوصا بعد از کاری که با اون کرد!!
اون هیچ وقت حاضر نبود بعد از اون کارش با جیسو چش تو چش بشه!! و یکی از اصلیترین دلایلی که از همجنسگراها متنفر بود،
همین کار زشتی بود که جیسو با اون کرد!!
اون هیچ وقت نبخشیدش و نمیبخشتش!!!سوکمین:"من اینکارو نمیکنم..."
سونگکوان:"اما چرا هیونگ؟ ممکنه بتونی قان..."
سوکمین حرف سونگکوان رو قطع کرد و با جدیت بیشتر گفت:"من ازش متنفرم!! بعد تو از من میخوای باهاش صحبت کنم؟؟!! من با گی ها هیچ صحبتی ندارم!! "
سونگکوان:"هیونگ..میدونم که از همجنسگراها نفرت داری..اونم نفرت شدید..اما جدا از این موضوع یک درصد احتمال بده که اگه بری باهاش صحبت کنی و براش توضیح بدی که دقیقا چه اتفاقی افتاده..ممکنه زمین رو بهت پس بده"
YOU ARE READING
Homophobic | Seoksoo
Romanceسال 2030 ،ازدواج همجنسگرایان در کره جنوبی به طور رسمی قانونی شد. با این حال، هنوز هم کسانی هستند، که با این قانون جدید مخالفند.که لی سوکمین یکی از اونهاست ............. "این دیوونگیه!! میخوای بگی که برادرت زمین پدرتون رو به یه گی فروخته در حالی که م...