୨(3)୧

224 50 43
                                    


_______________

.جاشوآ: " چون من قصد دارم زمین رو به فضایی باز جهت برگزاری مراسم ازدواج برای زوج‌های همجنسگرا تبدیل کنم..."

سوکمین با شنیدن حرف‌های جاشوآ، از شدت شوک و خشم لرزش خفیفی در بدنش احساس کرد. اون چی گفت؟

"ازدواج گی ها؟!" سوکمین با لحنی عصبی و تمسخرآمیز پرسید و بعد ادامه داد: "تو به چه حقی می‌خوای زمین پدرم رو به یه جای مسخره برای برگزاری مراسم یه مشت منحرف جنسی تبدیل کنی!!؟اصلا میفهمی چی داری میگی؟؟!"

جاشوآ با چهره‌ای آروم و لبخندی ظریف به سوکمین نگاه کرد و بعد پاسخ داد:

"آقای سوکمین، لطفا در مورد عقاید و انتخاب‌های دیگران با احترام صحبت کنید. علاوه بر اینکه چیزی جلو دارم نیست.همونطور که میدونید ازدواج همجنسگرایان الان تو کره قانونیه، بعلاوه من پول زمین رو به برادرتون پرداخت کردم. و معامله به طور رسمی بین ما صورت گرفته"

کمی بین حرفاش مکث کرد و بعد ادامه داد:

"که فکر نمیکنم‌ در صورت لغو معامله قادر به پرداختش باشید...
منظورم اینه که مبلغ حدود 50 میلیارد وون بود
چطور میخواین این پول رو جبران کنید؟"

سوکمین که از خونسردی جاشوآ و شنیدن مبلغ به شدت خشمگین شده بود،از روی مبل بلند شد، تا همونطور که به سمت میز کاریش خم میشد با حرص بگه:"خوب گوش کن هونگ جاشوآ، من ...زمین پدرم رو هر طور که شده ازت پس میگیرم و اجازه نمیدم اونو تبدیل به فضای باز برای ازدواج یه مشت لجن کنی،فهمیدی؟ اینو یه هشدار جدی در نظر بگیر!!"

جاشوآ بدون هیچ گونه ترس، از جاش بلند شد و همونطور که لبخند سردش رو حفظ میکرد رو به سوکمین پاسخ داد:"آقای سوکمین، من به شما پیشنهاد می‌کنم که به جای این کارها، سعی کنید با شرایط جدید کنار بیایید. وگرنه فقط خودتون رو اذیت می‌کنید."

سوکمین که از جسارت جاشوآ به شدت عصبی شده بود، مشتش رو محکم گره کرد و بعد نفس عمیقی گفت:

"باشه، من فعلا می‌رم. ولی بهت قول می‌دم که از این زمین نمی‌گذرم. من هر کاری که لازم باشه انجام می‌دم تا زمین رو به صاحب اصلیش برگردونم، حالا میبینی..."

سوکمین بدون هیچ حرف دیگه، از دفتر جاشوآ خارج شد تا به سمت خونه‌اش راه بیفته.

اون به خوبی می‌دونست که جاشوآ به همین راحتی از زمین دست نمی‌کشه. با این حال مصمم بود که به هر قیمتی که شده، زمین پدرش رو از دست اون منحرفان جنسی نجات بده.

Homophobic | Seoksooحيث تعيش القصص. اكتشف الآن