(23)

1.4K 160 27
                                    

نامجون با دیدن جیمین خواب آلود ک با لباس خواب زرد رنگش شبیه یه جوجه طلایی شده لبخندی زد و خودشو کنار کشید.

مطمئن بود جیمین میاد تا سرشو روی رون های عضله ایش بزاره و به خواب بره..

با قرار گرفتن سر جیمین روی رون هاش خم شد و نزدیک به گوشش لب زد.

🐨: میدونم خوابت میاد.. ولی بهتر نیست اماده شی؟ قراره بریم برای ضبط

جیمین لباشو جلو داد و با صدای گرفته ای بخاطر خواب زمزمه کرد.

🐤: من خوابم میاد... به جای من یه مترسک ببرید.

نامجون با شنیدن حرف شیرین ولی غمگین پسرک قلبش مچاله شد.

🐨: چرا همچین حرفی میزنی خوشگلم؟

🐤: بود و نبود من فرقی نمیکنه.. یه مترسک حداقل توجهی بهش میشه ولی من؟

🐨: تو کیوت ترین و عزیز ترین فرد گروهی.. معلومه که همه دوست داریم.

جیمین بلند شد و خودشو توی بغل نامجون مخفی کرد.

سرشو توی گردن نامجون برد و لباشو روی شاهرگ پسر گذاشت

🐤: منو ببر اتاقم نامجونی هیونگ... لباسای سخصی میپوشیم؟

🐨: استایلیست هست.. اون لباس مناسب رو بهمون میدن

جیمین حرفی نزد که نامجون با حوصله جیمین رو بالا کشید و براید بغلش کرد.

🐨: چرا انقدر کوچولویی اخه؟

جیمین حرصی گازی از گردن نامجون گرفت و فشار محکمی به دندون هاش داد که باعث شد داد نامجون بلند شه.

🐤: مرتیکه عضله ای.. به ابهت پارک جیمین توهین میکنی؟ ببرمت توی اتاق چند راند به فاکت بدم تا پی به بزرگ بودنم ببری؟

نامجون با درد خنده ای سر داد و همونطور که درو باز میکرد گفت

🐨: جوجه کوچولو؟ به فردی که حرصش رو با دندوناش خالی میکنه چی میگن؟

🐤: گرگ درنده.. ابهت پارک جیمین... خرس وحشی

🐨: اهان.. اونوقوت تو میخواستی منو به فاک بدی بچه؟

جیمین همینکه رو تخت قرار گزفت به سرعت از حواس پرتی نامجون استفاده کرد و اون رو روی تخت انداخت و خودشم سریع پاهاشو دو طرف پهلو هاش گذاشت و مستقیم روی رون هاش نشست.

🐤: الان کی اون زیره؟ من یا تو؟

🐨: بیا بالاتر تا جوابت و بدم.

جیمین گیج خودشو بالا کشید که خب روی دیک نامجون نشست و باعث شد ناله ی بمی از دهن هیونگش بیرون بپره.

🐨: میدونی الان کجا نشستی؟

جیمین سری تکون داد و دستاشو روی شکم عضله ای هیونگش گذاشت و مظلوم لب زد.

"sweet dream"Where stories live. Discover now