دست مرد رو پس زد و خودش رو عقب کشید .
در حالی که سعی میکرد ضربان قلب بالاش رو نادیده بگیره به مرد نگاه میکرد و موهاش ، که همین حالا هم از شکل افتاده بودن توی باد حرکت میکردن .
سعی کرد چیزی بگه :
+ وا...واقعا...
سرش رو پایین انداخت تا بتونه جملش رو کامل کنه .+ من واقعا مفیدم !
دست دوک رو گرفت و به چشماش خیره شد اما نگاه دوک همچنان سرد بود . نگاه و لحن کیم ، شبیه به التماس بود .
+ جایی که ازش میام منو میپرستن . مثل نور صبحگاهی یا حتی یه الهه . حتما اینجا هم همینطوره .
دست دوک رو با دو دست محکم نگه داشت و به لب هایش نزدیک کرد . حتی ناخودآگاه بوسه ای به دستش زد و در حالی که چشم هاش به اندازه ای خیره کننده شده بود که دل سنگ رو هم آب میکرد ، لب زد :
+ تمام تلاشمو میکنم همونی بشم که بهش نیاز داری .
- اگه میخوای داخل سرزمین من زندگی کنی بایدم همین کارو کنی .
دوک دستش رو پس کشید و چرخید .
+ پس یه آدم دیگه پیدا میکنم که بهم کمک کنه .
- حرف زدن راجب چیزایی که نمیتونی انجامشون بدی رو تموم کن . پرسیدم میتونی اینجا هم کاری که قبلا میکردی رو انجام بدی یا نه ؟ میتونی به پیشرفت لنبرد کمک کنی ؟
دو ماه توی آسمون خود نمایی میکردن . ظاهراً همه چیز واقعی بود . تهیونگ توی دنیای خودش دو تا ماه نداشت .
*+ بزار درخواست کنم . شایدم پیشنهاد ... *
+ من میتونم توی پیشرفت فرهنگ و هنر کمک کنم . یعنی ممکنه بتونم . تلاشم رو براش میکنم . کافیه ؟ میدونم ممکنه دست و پا چلفتی به نظر بیام ولی جایی که ازش میام ، یه بازیگر مشهورم و همه میشناسنم . با هیکل خوبی که دارم علاوه بر بازیگری مدل خوبی هم هستم .
موهاش رو پشت گوشش فرستاد ، سر جاش ایستاد ، دستش رو به کمرش زد . دست دیگش هم پشت گردنش بود و با حالت مغروری به دوک نگاه میکرد .
- واقعا ؟ پس سعی کن الان انجامش بدی .
+ چ...چی ؟
پنیک کرد . نمیدونست باید چه غلطی کنه .
- بازی کن .
+ یهویی ؟ همینجا ؟
دوک روی کنده چوبی نشست .
- چی شد ؟ نمیتونی ؟
چشمای سردش رو به تهیونگ دوخت و زمزمه کرد .
+ چه نقشی باید بازی کنم ؟
تقریبا داشت گریش میگرفت .
*+ این دیگه چه شرایط مزخرفیه ؟*
YOU ARE READING
𝐌𝐞𝐞𝐭𝐢𝐧𝐠 𝐖𝐢𝐭𝐡 𝐓𝐡𝐞 𝐧𝐨𝐫𝐭𝐡𝐞𝐫𝐧 𝐝𝐮𝐤𝐞 (𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕)
Fanfictionوضعیت : در حال آپ💛✨ روز های آپ : نامشخص💛✨ تمرین کردن که مشکلی نداره . داره ؟ + باید با عشق توی چشمات بهم نگاه کنی ! - اونا دیگه چجوری چشایی ان ؟ + همم ، دوک چی رو بیشتر از همه دوست داره ؟ - این یارو ؟ * اشاره به شمشیر * *+ من باید با این خشک بی اح...