،

58 4 0
                                    

شب کریسمس بود و یونگی و جیمین کنار شومینه نشسته بودن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


شب کریسمس بود و یونگی و جیمین کنار شومینه نشسته بودن.
یونگی داشت برای جیمین که روی پاهاش خوابیده بود نارنگی پوست میکند.
_هی جیمین بهتره کل این نارنگیو بخوری وگرنه دیگه بهت نمیدم.میدونی که فقط بتو نارنگیامو میدم
جیمین خنده ای کرد و بلند شد و روبروی یونگی نشست و نارنگیو از دستش گرفت.
بین خوردنش صداهای بامزه ای از خودش در میاورد که یونگی واسه کیوتی بیبیش ضعف میکرد.

نارنگی جیمین که تموم شد یونگی اونو سمت خودش کشید و بوسه ای گوشه لبش گذاشت.
_بو و طعم لبات نارنگی ایه و خیلی خوشمزه تر شدی،از این به بعد بهت نارنگی میدم
+حالا که گفتی حتی اگه خودتم نمیدادی من میخوردم اقای مین
و لبخندی زد و لباشو روی لبای یونگی گذاشت و بوسه ی ارومی رو شروع کردن.

خوشتون اومد ووت بدید بقیه سناریوهارم بخونید🥹🌱

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 29 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

❄️🤍 ʸᵒᵒⁿᵐⁱⁿWhere stories live. Discover now