part 100

177 42 11
                                    

پسر موبلوند سر تکون داد و لبخند بزرگی زد. دست دراز شده‌ی هیونجین داشت به صندلی های خالی راهرو اشاره میکرد و جیسونگ با خوشرویی تعارف پسر لاغر اندام رو برای نشستن قبول کرد.
- بله... کره ایم... چه جالب! شما اینجا کار میکنید؟

جیسونگ همچنان نگاهش روی دختری بود که به شیشه‌‌ی آکواریوم چسبیده بود و داشت ماهی ها رو تماشا میکرد. هیونجین تصمیم گرفت ادامه‌ی این مکالمه رو با زبون مادریش ادامه بده، پس جواب جیسونگ رو به کره‌ای داد.
+ منم همینطور. خب... آره. حسابدار اینجام.

هویی فن بالاخره از اکواریوم دل کند و لی لی کنان جلو اومد. ناخن هاش رو به جیسونگ نشون داد و غر زد.

- من کجا باید ناخنامو خوشگل کنم؟

هیونجین به زنی که پشت پیشخوان نشسته بود و با تلفن صحبت میکرد اشاره کرد.

+ وقت گرفته بودید، نه؟ اونجا اسمتونو بگید که براتون کاراشو انجام بدن.

پسر موبلوند از جا بلند شد و دست دختر رو گرفت، تا به سمتی که هیونجین اشاره کرده بود بره.

- آره، رزرو کرده بودم. یه دقیقه منو ببخشید.

هیونجین لیوان قهوه‌ش رو از میز کنارش برداشت و سر تکون داد. چیزی تا تموم شدن ساعت کاری امروزش نمونده بود و چند دقیقه‌ای میشد که از اتاقش برای خوردن قهوه و در کردن خستگی بیرون اومده بود.

میدونست کلی خرید و کار داره، اما نمیدونست چرا به جای برگشتن به اتاقش به سالن رفت.

جیسونگ رو چند دقیقه‌ی بعد دوباره توی سالن نسبتا خلوت دید، اما این‌بار داشت با همکار هیونجین صحبت میکرد.

دختر چینی حالا روی صندلی نشسته بود و ناخنهاش رو روی میزی گذاشته بود که طرف دیگه‌ش رو ناخنکار جوون پر کرده بود.

- بله، سنش برای کاشت و این چیزا کمه...

جیسونگ صداش رو کمی پایین آورد و لبخند بزرگی زد.

- میشه فقط چند تا طرح قشنگ بزنید که دست از ناخن خوردن برداره؟

زن سری به نشونه‌ی تایید تکون داد و دستگاه مانیکور و ریمووش رو خاموش کرد.

× حتما. بذارید کاتالوگو نشون بدم.

زن ناخنکار دو کاتالوگ از داخل کشوی میز کنارش بیرون کشید و جلوی هویی فن گذاشت.

× هرکدومو دوست داری و از رنگش خوشت میاد انتخاب کن.

هیونجین که مشغول تماشای جیسونگ و دختربچه بود لیوانی از روی بوفه‌ی کوچیک گوشه‌ی سالن برداشت و با آب آناناس پرش کرد. وقتی که جیسونگ بعد از انتخاب طرح عقب رفت هیونجین رو روی یکی از صندلی های مخصوص پدیکور دید.

پسر موبلند به پسر موبلوند لبخند زد و به جلو اومدن تشویقش کرد.

+ آخر وقتا کارمندای اینجا اگه وقت داشته باشن دور از چشم مدیر همیشه رو صندلیای پدیکور میشینن. راحتترم هست.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Oct 21 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Sinister Cock [SKZ.Ver]Where stories live. Discover now