" خانمها و اقایان ، هری استایلز. خب ، هری..." اون مرد گفت . اسمش چی بود ؟ لعنتی......
"بله ...اقا؟" افرین هری ! خیلی جواب خوبی بود.
"اون اهنگ و اجرای فوق العاده ای بود و به همراه کلی احساسات ! میشه بدونیم واسه ی کی اونو خوندی؟" اون پرسید . من چطوری میتونم به این سول جواب بدم؟ من نمیتونم واقعیتو بگم ولی خب نمیخوام هم دروغ بگم ....خیلی زیاد.
" این برای فن هام بود که منو ساپورت کردن از اولش . شما بهترین فن های روی دنیایید و من خیلی ازاین بایت خوشحالم .ممنون!"
من دنبال لویی و لیام تو جمعیت گشتم و لیام رو پیدا کردم اما نه لویی رو. اون کجاست؟
لیام انگار تنها بود ، اون بهم لبخند زد و شستشو اورد بالا و بعد بهم چشمک زد ، لیام همیشگی. و اوه- اون میدونه. اون میدونه این اهنگ برای کی بود . این پسر! قسم میخورم ....من بهش چشم غره رفتم و اون خندید.
من از استیج رفتم پایین و برای اخرین بار به فن هام دست تکون دادم . من نشنیدم که کی برای قسمت بعد برنده شده و من واقعا اهمیت نمیدم ....من تو هیچ بخشی امسال کاندید نبودم چون هیچ کار جدیدی انجام ندادم . نه البوم جدید. نه موزیک ویدیو . هیچی.
وقتی که از دید حضار بیرون رفتم . یه اه عمیق کشیدم و چشمامو بستم و سعی کردم خودمو اروم کنم و من بیشتر از نمیتونم بشینم و زانوهام ضعیف شدن و ادرنالینی که باعث شده بود وایسم و اجرا کنم دیگه وجود نداره . من روی اولین صندلی که پیدا کردم نشستم.
"هی پسر! تو عالی بودی! اون فوق العاده بود!" یه صدایی پش من اینو گفت . من یادم اومد اون صدا متعلق به کیه ، اد . من چرخیدم تا ببینمش و اون مثله همیشه بود . ساده و اروم . اون همینطوریه. ساده و اروم . اون پیچیده نیست .اون همه چیو ساده میگیره و به خاطر همینه که من اونو دوست دارم . اد کسیه که من میرم پیشش تا بخندم . اون قضاوت نمیکنه ف اون گوش میده با تمام توجهش و من اونو یه مدت طولانیه میشناسم و ما هیچ وقت با هم بحث جدی نکردیم و من مطمئنم که هیچ وقت نمیکنیم . اون بهم کمک میکنه و بهم راهنمایی میده ، بهم راهکارو پیشنهاد میده . اون بعضی اوقات پررو میشه ولی هرچیزی که میگه قابل قبوله و من هیچ وقت ناراحت نمیشم.
"ممنون ،اد"
اون دستشو گذاشت روی شونم و بهم لبخند زد . منم بهش لبخند زدم . حالم الان بهتر شده . والان تقریبا خوشحالم که اینجام.
"تو پارتی بعدش رو هم میمونی؟" اون پرسید با اون لبخند همیشگیش.
من حتی بهش فکر هم نکرده بودم . من نمیخوام برم چون باید اعتراف کنم از این جور پارتی ها متنفرم . اونجا پر از پسر و دختریه که تنها چیزی که میخوان به فاک دادنه -_- و این دقیقا چیزیه که من نمیخوام . نه الان ، نه هیچوقت . من هیچ وقت به همچین پارتی ای نمیرم ...نه.
YOU ARE READING
Bodyguard(narry)(persian)
Fanfiction"دلیلی که من اینجام تویی هری، من باید از تو مراقبت کنم و اهمیتی نداره که چه اتفاقی برام میفته. تو کسی هستی اما من نه. کسی اینجا به من نیازی نداره.این شغل منه که از تو مراقبت کنم" من، من بهت نیاز دارم، تو کسی هستی. من میخوام که تو کسی باشی نایل" " o...