Chapter 3

30 2 0
                                    

رفتم سمت حموم و درو وا کردمو وانو پر کردم.واقعا به آرامش نیاز داشتم.نشستم تو وان و چشامو بستمو سعی کردم از این آرامش لذت ببرم. چن دقه صدای هریو شنیدم که داشت آهنگ وات میکس یو بیوتیفول با سوت میخوند.
من: هری تو اینجا چه کار داری دقیقا??
هری: خوب اومدم حموم.مگه حق ندارم با دوس دخترم برم حموم.
بعدم شرو کرد به در آوردن تیشرتش. با دیدن بدنش سرجام میخکوب شدم.اون عالی بود. بعدم اومد تو وان.
هری: اوووووه میبینم که با لباس زیر اومدی تو وان
من: آره فکرشو میکردم تو بیای.
بعدم منو بوسید.سعی کردم هلش بدم عقب.آروم رفت سمت گوشمو زمزمه کرد: هی دختر خوب نکنه از من خجالت میکشی?? صداش کلفت تر از حالت عادی بود. اومد روم شرو کرد به لیس زدن گردنم. رسید به سینم. سوتینم خیس شده بود و چسبیده بود به سینه هام. دستشو کشید رو سینه هامو بند سوتینمو وا کرد.
هری: تو خوشگلترین دختری هستی که من دیدم
همزمان دستشو برد تو شورتم و جای حساسمو مالید منم شرو کردم به آه کشیدن. شورتمو در آورد و بعد چن لحظه انگشتشو حس کردم. هری: خیلی لذت بخشه نه??
آروم ناله کردم. من: هری....لطفا
هری: باشه عشقم تحمل کن
بقیش قسمت بعد ;)

Bad nightحيث تعيش القصص. اكتشف الآن