داستان درباره لی و گیب، دختر و پسری که تو دانشگاه فقط یه کلاس مشترک با هم دارن و هر دوشون از هم خوششون میاد. برخلاف تلاشای لی، به نظر میرسه که گیب علاقه ای به لی نداره، اما گیب به خاطر اینکه خجالتی توی برقراری ارتباط مشکل داره و از طرف دیگه اتفاقی که براش افتاده این مسئله رو سخت تر میکنه.
دوستای لی و گیب، استاد نویسندگی خلاقانه، راننده اتوبوس، پیشخدمت رستوران، قهوه چی های استارباکس همه علاقه این دو نفر رو به هم میبینن و برای رسیدن این دو نفر به هم تلاش میکنن.
اما آخر سر موفق میشن که رابطه ای رو شروع کنن یا نه؟!
————
چیزی که درباره این کتاب خیلی دوست داشتم و واقعا واسم جالب و جدید بود طرز نوشته شدن کتاب بود. داستان اصلا از نظر لی و گیب شخصیت های اصلی داستان نوشته نشده، در عوض از نظر دوستاشون، استادشون، راننده اتوبوس، قهوه چی های استارباکس و حتی صندلی تو پارک و سنجاب هم نوشته شده که خیلی ایده قشنگی بود.
با اینکه داستان از دید شخصیت های اصلی نبود اما من کاملا باهاش ارتباط برقرار کردم و تغییر دايمی دیدها اذیتم نکرد چون خیلی قشنگ و متفاوت بود.
زمانی که من این کتابو خوندم وقتی بود که واسه دو سه هفته شایدم بیشتر حوصله خوندن کتاب نداشتم و از اونجایی که این کتاب زیاد طولانی نبود و خوندنش خیلی خیلی راحت بود، منو از این حالت مسخره بیرون آورد که این یکی از دلایلی که من عاشق این کتاب شدم :)
شخصا این کتاب رو به تمام کسایی که داستان های عاشقانه دوست دارن، پیشنهاد میکنم. در عین سادگی به نظرم خیلی خوب علاقشون به هم دیگه رو نشون داده بود که البته با اغراق هم همراه بود.
اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو دربارش بهم بگید و اگه سوالی دارید بپرسید. رای هم یادتون نره.
YOU ARE READING
Books I've Read
Literatura Faktuخلاصه ای از رمان های انگلیسی ای که میخونم، با نظر شخصی خودم رو براتون پست میکنم. خوشحال میشم اگه نظرتون رو درباره خلاصه هام یا خود کتاب بهم بگید و اگه سوالی هم داشتید حتما بپرسید. امیدوارم یه منبع خیلی خوب برای معرفی کتاب ها باشه براتون. برای دانلود...