دلنوشته های یه دایرکشنر

وقتی...

ســه چـهار سال بـعد يــهـو يــه جايى يــه چيـزايـى مـغزمونو درگـير مى كـنـه
مـثـه بوی بند ' وانـدايـركـشـن ' فـن گـرلى
أز خـودمون مى پـرسـيم واندى؟؟ چــه اسـم اشنـايـى...
بـعـد پــوسـترِ كـنسـرتاشـونـو رو دروديوار مـيبـينى
انگار قـيافه هاشونو خــــوب ميشـنـاسى خيـلى اشـنـان!
همــــه در مـورد اونـا حـرفـــ مى زنن كه وانـدايـركـشـن دوباره بـرگـشته
بندى كه قـرار بـود دو سـال استـراحـت كنه اما هـمـه از هـم جدا شـدن واسه ســالــهــا...
يـهـو يادت مياد اون چـهـره هاى اشنا! صـداها
همه واسـت مرور ميـشـه
شـبـايـى كه با صـداشـون گـريـه كـردى ، اروم شـدى
روزهايى كـه با اهنگاشون بت اميد دادن
وقـتايـى كه از يه تـوييـت كوچـيك خوشحال و از پخش عـكسـاشـون با يــه مدل ناراحـت مى شـدى
وقـتى حـاضـر بـودى كـلـه شـهرو بدوى واسـه يه لـحـضه ديـدنـشون
وقتی یادت میاد چه عادت و ترس های مسخره ای داشتن که تو هم باورشون کرده بودی
یادت میاد که وقتی آلبوما میومد بیرون چقد خوشحال میشدی
یادت میاد که همش میگفتن فقط 18 ماهه ما بر میگردیم ، پرنس ایرلندی میگفت اگه اینا نیان من وان دی رو تنهایی اداره میکنم ، چشم آبی قول داد ، پرنس بریتانیا گفت دلم براتون تنگ میشه اما هیچ وقت نیومدن و تو ذهنت فراموش شدن ، از هم پاشیدن ولی الان دوباره برگشتن اونم پنج تایی اوه همون موقعس که یادت میاد اونا اول جواد رو از دست دادن و بعد جدا شدن ولی الان با همن واای چقد گریه کردی برای زین! یادت میاد چه شبایی واسشون نخوابیدی!یادت هس؟؟

ايـن سـالها شـايد ديـــگــه اونقـد اهـميـت ندى ولـى مرور ايـن وقـتـ باعـث ميشه اشـك تو چٰشـات حـلقـه بـزنـه...
***********************
بکس من گریه و به قولی عررر زدم سر ادیت این قسمت