پارت 2

24 3 3
                                        

فلش بک
آروم چشمامو باز کردم و آلارم ساعت و خاموش کردم ..
از تختم اومدم پایین و توی آینه به خودم نگاه کردم تموم روز به خاطر اتفاق دیشب نخوابیده بودم
اون هزه عوضی که اصلا نمی دونم می تونم بش بگم مادر دوباره دیشب با یه قریبه به خونه اومد اون و دوست پسره یه شب اش مثل همیشه مست بودند .
این برام عادی شد بود که صبح تا شب کار کنم و شبم که اومدم صدای اه و ناله های اون عوضی رو بشنوم و قتی دوست پسراش میکردن توش 😏
دوباره با فکر اتفاق دیشب تنم لرزید اون عوضی مست اومد تو اتاقم به من نزدیک شد من از شدت ترس نمی دونستم چی کار کنم چون ادمای مست منو یا ده پدرم می انداختند که هر شب مست می اومد خونه و منو برادرمو کتک میزد و اون مادر هرزم نبود تا مارو نجات بده .
اون بهم نزدیک تر شد و دست شو رو پاهای لختم کشید و صورت شو آورد نزدیک و لاله گوش مو بوسید و گفت به نظر میاد از مادرت تنگ تر باشی و یه خنده چندش آوری رو لب ای سیاهش اومد طوری که بدنم شروع به لرزیدن کرد انگار دستام قفل شده بودند اونم از این موقعیت استفاده کرد و دست شو آورد نزدیک شر تم اونو کشید پایین تا این کارو کرد انگار دوباره به هوش اومده بودم و با تمام زورم اون مست عوضیو هول دادم و اون خورد به میز کنار تخم منم با تمو سرعتم دوویدم رفتم تو کوچه و به مایکل زنگ زدم تا صداش تو گوشی پیچید دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و زدم زیر گریه
الو ماری صدام و می‌شنوی چی شده ماری جواب بده ..
اما انگار فقط می تونستم گریه کنم .
:لعنتی ماری کجایی بگو تا از نگرانی سکته نکردم
با گریه گفتم
:من کوچه بیست ویکمم
تا اینو گفتم انگار خیالش راحت شده باشه گفت :اوف ماری همون جا بمون من سریع میام فقط آروم باش فعلا
اینو گفت و صدای بوق آزاد تو گوشم پیچید نمی خواستم قطع کنه اون بم آرامش میداد اون تنها کسی بود که همیشه کنارم بود من همیشه کار میکردم تا بتونم یه زندگی خوب برای داداش کوچولوم درست کنم تا مثل من این همه بدبختی نکشه...
اون الان تازه رفته بود دانشگاه و من به سختی کار میکردم تا اون بر عکس من بتونه درسشو تا آخر بخونه چون خودم به خاطر پدر و مادری که داشتم و دارم (پدرش مرده مادر شم که ..) البته بهتر می شد اگه همون یه مادرم نداشتم
نتونستم درس مو بخونم و به دانشگاه برم از اون موقع تصمیم گرفتم کار کنم تا برادره کوچکترم مایکل بتونه درس بخونه .....

BadgirlWhere stories live. Discover now