و اگر کم یا بیش رنج نمی بردیم، چگونه میدانستیم که وجود داریم؟
جزء با رنج کسیدن، چگونه میتوانیم در نفس خودمان تأمل کنیم و آگاهی بدست بیاوریم؟
ما وقتی که خوشیم خودمان را فراموش میکنیم، از یاد میرریم که دجود داریم؛ و تبدیل به موجودی دیگر، موجودی بیگانه میشویم. از خودمان بیگانه میشویم. و تنها با رنج، دوباره در وجود خویش تمرکز میکنیم و به خود بازمیگردیم."unknown"
سلام همگی من پانیذم و این مقدمه اولین داستانمه که توی واتپد میذارم و خوشحال میشم اگه بخونید و نظرتون رو بهم بگید. :))))