من تام سیسیل هستم پلیس ماورایی. به من چیزهایی زیادی گفتن مثل جن گیر یا دعانویس ولی من هیچکدومشون نبودم.
من توی یک دفتر بزرگ زندگی میکنم. دفتری که تنها یادگار پدر و مادر منه. البته من تنها کار نمیکنم و دو همکارم دارم.
اوان اسمیت و کامیلا میلر
ما سه نفر سه پلیس ماورایی هستیم
اوان 23سالشه و کامیلا 20سال که تازه پلیس شده.
خودمم 22سالمه و رهبری گروهو بر عهده دارم.
امروز ساعت شیش عصر یک زن و شهر پولدار وارد دفتر شدن.داستان هولناک اون ها مو به تن هرکس سیخ میکنه اما برای ما نه
ادامه دارد
أنت تقرأ
پلیس ماورایی
خيال (فانتازيا)اگر پدر و مادرم نمی مردن شاید زندگی اینجوری نبود، شایدم اگه متوجه نمیشدم روح اونارو شیطان گرفته البته الان مهم نیس. من و دوستانم قسم خوردیم که با تمام نیروهای شیطانی مبارزه کنیم چون ما پلیس ماورایی هستیم. این داستان برای همه مناسب نیس