دیگه نمیتونم انجام بدم .....
امروز خیلی بریدم .....
امروز بهش گفتم عاشقشم و گفت اون هرگز نمیتونه عاشق کسی باشه که مثه من انقدر بی وجوده ....
من واقعا عاشق اونم . واقعا هستم .
و حالا یه عالمه قرص هم خوردم ....
داره تاریکتر میشه ، چشمامو دیگه نمیتونم باز نگه دارم ....
فکر کنم که این پایانشه .....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
لویی ، اگه تو این کاغذا رو پیدا کردی فقط میخوام بدونی که من وا........THE END
همینه کع هست *^O^*
حالا یه بارم اینجوریییییی ( ^)o(^ )
و بابت تاخیر یه عااااالمهههههههه معذرت؛)
アタシハダアレ
YOU ARE READING
Behind Closed Doors [Persian Translation. Completed]
Short Storyهری در هم شکسته! . . . . . لویی هیچ حس مسئولیتی نسبت به هری نداره! Highest rank #1 Thanks depressed smolders bean for your permission<3