*عاریانا*
چشامو باز کردم و های نوتم تموم شد ، نفس عمیقی همراه با یه لبخند گنده زدم و اهنگ هم قطع شد و یه سکوت و بعد صدای جیغ و دست و سوت که لبخندمو بیشتر کش داد. داور ها هم دست میزدن غیر دوتاشون ک یکی یع پیرمرد بود و یکی هم یه پسر ۲۷_۲۸ ساله با موعای بلند که فقط داشت نظرشو تو برگه مینوشت
بعد یه دقیقه ک برام یع سال گزشت داور ها شروع ب حرف زدن کردن...داور اول : خوب بود...های نوت قوی داری و معلومه اگر کار کنی موفق میشی بعد یه لبخند زد و ادامه داد : بنظرم ک موفق میشی !
داور دوم : دستی به ریشش کشید و گفت : صدات وسط های نوت یکم عوض میشد ینی بالا پایین میشد مث یه جیغ نیفهمی ک چی میگم ؟ ول اگر کار کنی میتونی کنترل کنی ...امممم من اگ نظرمو بگم بخاطر قدرت صدات از ۱۰ نمره ی ۹/۵ رو میدم !
داور سوم : همون پسره بود خودکار رو روی میز گزاشت و گفت : قدرت صدا خوب...های نوت خوب...کارت متوسطه و هیجان تو اخنگت هم عالیه و البته یع اشاره کوچیک هم ب خود اجرات ک خوب بود ، منم اگ بخوام از ۱۰ نمره بدم ۷ میدم ...
داور چهارم : قدرت صدات عالیه ولی ب قول همکارم رو کنترل صدات خ باید کار کنی موفق باشی دختر !
چیزی ک مد نظرم بود نشد :| یه تعظیم کوچیک کردم و از صحنه خارج شدم
**************
در خونرو با کلید باز کردم رفتم داخل و وسایلمو انداختم جلو در و رفتم رو کاناپه لم دادم و با گوشیم ور رفتم ک صدا در اومد رفتم باز کردم :
-چیه ؟
مک : کار دارم
_ گفتم دیگ حق نداری اینجا بیای من بات کاری ندارم
مک : اجراتو دیدم ، خوب بود ....من میتونستم بات کار کنم
-نمیخوام با پسر دوس بابام زیاد سر و کار داشته باشم ، برو و درو بستم و رفتم پای گوشیم دوباره و اهنگ پلی کردم رفتم یع قهوه درست کردم و فکر کردم چیشد ک اینجوری شدم ؟ یه دختر احساساتی و خوش خنده ک الان مث دختر فراریا ک مجردی میگردن شدم و هیچکس هم جامو نمیدونه ...غیر مک :| قهوه درست شد ورش داشتم رفتم تو سالن ک رو صفحه گوشیم دیدم پی ام دارم ع شماره ناشناس...:|
YOU ARE READING
everyday you
Fanfictionخب صلم ** این ف.ف برا عاری عه ، شیپش هاریانا_زیام عه :] اولین فن فیکم عه ^--^ عاری یع دختر ک بر خلاف قیافه مهربونش و اخلاق سابقش ک خیلی کیوتی بوده الان یع دختر مرموز و بد اخلاقه و همش تقصیر اتفاقیه ک براش افتاده ، بگزریم اون تو مسابقه خوانندگی ک ت...