Everyday you_part4

19 4 1
                                    

*عاریانا*

وارد شدم و بلافاصله یکی صدام کرد ، برگشتم
-بله؟
+ اریانا گرانده ، خوش اومدین بفرمایید تو لابی اقای استایلز و دو نفر دیگر از دوستانتون هم اونجا هستند ..ساک هاتون رو هم میبریم به اتاق ، اتاق ۲۳ این هم کارت ورود و کلید زاپاسش
کلید و کارتو گرفتم و رفتم طرف لابی ، همون پسر مو فرفریه رو ک الان میشناختم ، هری استایلز رو دیدم یه سلام کردم و نشستم
پشت سر من دقیقا یه پسر دیگ اومد و نشست کنارم و داور ک الان معلمم بود شرو کرد ب صحبت :

+ همتون میدونید که از بین ۲۳۰۰ نفر شما انتخواب شدین ، این خیلی باید موفقیت خوبی باشه...و کسی ک بین ۲۳۰۰ نفر انتخواب شده و تحت تعلیم هم قرار میگیره یقینا اگه بخواد به احتمال ۹۹/۹۹٪ خواننده اینده عرصه موسیقی عه و له هالیوود پا گزاشته.
منم از بین داور ها داوطلب شدم به علاوه یک همکار دیگه که اون هم چهار نفر دیگر رو سرپرستی میکنه و تعلیم میده البته اون ها کمی قدرت و تواناییشون نسبت ب شما کمتره اینجور ک من فهمیدم و شما تو گروه خاصه هستید... سرتون رو درد نمیارم کار ما با شما چهارتا از فردا شروع میشه ساعت هشت همه تو لابی میایین و با هم کار میکنیم ، این رو هم در نظر گرفتم هرکدوم از شما سبک خاصی داره پس با همتون جوری ک میتونید کار میکنم . این هتل هم مطعلق به مسابقه اکس پراوس هست و از الان تا هر وقت ک میخوایید میتونید استراحت ، تمرین ، خوش گزرونی و عر چی دوست دارین انجام بدین ولی از فردا ساعت هشت اینطور نیس . خب وقتتونو گرفتم ، من اتاق ۵ هستم ، طبقه اول هر کاری داشتین مربوط ب کارمون و یا حتی سوالی ، جواب میدم . فعلا

بلند شد و رفت یه نگاه به سه نفر دیگ کردم یه دختر با موهای کوتاه بلوند و چشمایی تقریبا آبی و مایل به سبز و با کلی خالکوبی

یع پسر دیگ هم بود موهای بلوند طلایی داشت و تقریبا قد کوتاه که الان بلند شده بود و رفته بود رستوران هتل

بعدی هم پسری ک کنارم بود یع پسر با موهای پرپشت مشکی و چشمای گیرا و قهوه ای...بلند شدم رفتم سمت اتاقم و ولو شدم رو تخت و خوابم برد سریع

*هری *
*ساعت 7/5 *

از حموم اومدم بیرون و حوله رو دورم چرخوندم و نشستم رو صندلی ، نیم ساعت دیگ اولین قرار با حرفه اموزام دارم پس پا شدم یع پیرهن سفید و کت مشکی اسپرت و پوشیدم و شلوار تقریبا جذب مشکی و عینکمم برداشتم و رفتم پیش ب سوی روز کاری ، همین ک درو وا کردم لیام هم ع اتاق اومد بیرون
خندیدم و گفتم :
داداچ بیست هشتو جمع کن خ ضایس و رفتم تو لابی منتظر موندم

---------

اگ غلط املایی چیزی هس معذرت میخوام من عاهنگ میزارم همینطور بهم الهام میشع مینویسم اصن نمیبینم 😐😂

ووت ، انتقاد ، پیشنهاد ، نظر ، حرف ، کصشر ؟:"|💕

حس میکنم هیچکی غیر دو سه نفر نمیخونن :(

ول مینویسم شاید یع فرجی بشه شما گشادیو بزارین کنار ب یکی اینو پیشنهاد کنین *--*

لاو یو

everyday youWhere stories live. Discover now