های گایز
امیدوارم حالتون خوب باشه
خب راستش من زیاد خوشم نمیاد که داستانی رو نصفه کاره بزارم و به نظرم کار مسخره ای میاد ولی در رابطه با داستان یانگ اند بیوتیفول حس کردم که واقا خسته کننده خواهد بود
و من دلم نمیخواد که وقتی داستانو میخونید پیش خودتون بگید اصلا برای چی من وقتمو صرف کردم که این اراجیف رو بخونم ؟پس تصمیم گرفتم انپابلیشش کنم و داستان جدیدمو براتون بنویسم که واقا واقا واقا براش هیجان دارم و موضوعش در اصل متفاوته
و من فکر میکنم اینجور فنفیک هارو بهتر میتونم بنویسم
امیدوارم داستانو اد کنید به ریدینگ لیستتون و درکل خوشتون بیاد و حمایت کنید :)
مرسی ازتون
YOU ARE READING
Polaris (larry stylinson)
Fanfiction" چشم ها نمیتوانند بدرخشند مگر آنکه چیزی در پشت آنها در حال سوختن باشد "