قسمت سوم
تو صدای جیغ و هیاهوی جمعیت صدای گزارشگر خیلی شفاف به گوش می رسید . " اون موفق شد! برنده ی این دوره سوزوها اوراکابی! باید بگم این اولین حضور اون تو این فصله و به جرات میشه استعدادش رو تایید کرد! نگاه کنین چطور با افتخار پرچم کشورش رو بالا میبره... !"
صدای موتور هایی که به جایگاهشون برمی گشتن کر کننده بود. گزارشگر که از هیجان نمی تونست تو جای خودش بشینه بلند فریاد زد:" واقعا عجیبه ! کی فکرش رو می کرد که japan مدال طلا کسب کنه در حالیکه استادیوم مملو از مدعیان قهرمانیه؟" دور بین شماره ۵ ...
اسکرین های بزرگ استادیوم، روی چهره ی موتور سواری زوم کردن که به آهستگی مشغول در آوردن کلاه کاسکش بود.
" حالا روی اسکرین ما لوهان رو می بینیم ... و یکی دیگه از نتایج نا امید کننده ش تو این فصل از مسابقات قهرمانی ... این حقیقت داره که اون ۷ امین جام قهرمانیش رو تو ۱۹ سالگی بدست آورد اما دوران شکوهش با اتفاقی که تو ۲۳ سالگی براش افتاد، تموم شد! با وجود جراحی های فراوونی که داشته، باید بگم هنوز هم از قهرمانی فاصله داره!"
ورزشگاه ترکید! مردم بیرون ریختن و گارد استادیوم به سختی طرفدار هارو کنترل می کردن. عده ای بلند هو کشیدن و عده از گزارشگر خواستن تا دهن گنده شو ببنده ... اما لوهان به هیچ کدوم گوش نمی کرد.
اون باخته بود!
دوباره باخته بود!
یکی دیگه از اون شکست های غیر قابل جبرانی که نفسش رو بند آورده بود...
"لوهان شی! فقط دو دقیقه!"
قبل از اینکه لوهان بتونه از محوطه خارج بشه، گزارشگرایی که دم ورودی سالن منتظرش بودن، محاصره ش کردن. تنها تونست به روبروش زل بزنه و زیر رگبار سولاشون سکوت کنه:
"لوهان شی! برای با توجه به شکست این فصلتونـــ..."
"لوهان شی ! با وجود شرایط الانتون ، تیمتون میتونه... "
"به نظرتون شکستتون ربطی به مصدومیتتون داره؟"
"بهمون بگین برنامتون برای فصل بعد چیه ..."
"جمله ای برای تبریک به رقیب تازه نفستون ندارین؟"
"مگه شما مدعی این فصل نبودین! "
لوهان حس می کرد فقط چند ثانیه تا ترکیدنش مونده! دیگه خسته شده بود .حفظ رفتار حرفه ایش دیگه به چه دردش می خورد؟ چشماش رو بست و نفس عمیقی کشید. اونا هنوز داشتن می پرسیدن:
"برای طرفداراتون چه جوابی دارین ؟!"
"این درسته که بودجه ی کافی برای تعمین خسارت های وارده ندارین ؟"
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Boy Toy
Фанфикبکهیون ، پسر تنها وارث هتل های زنجیره ای بی بست ، برای به ارث بردن شعبه ی جدیدی که تو جزیره ی ججو قراره بهش برسه ، تصمیم به یک ازدواج از پیش تعیین شده میگیره ، اما درست شب قبل از عروسیش ، اتفاقاتی براش میفته که در نتیجه به عروسی ش نمی رسه و همین باع...