Chapter11

755 94 71
                                    


~Flashback~

-You need me?

هری اروم روی فرمون با انگشت هاش ضرب گرفت و  و به ترافیکی که درحال خلوت شدن بود خیره شد،گوشیش که روی صندلی کنارش بود به ارومی ویبره رفت و نوتیفیکشن ای مسیج روی صفحه گوشیش دیده شد،به گوشیش چنگ زد و اونو برداشت و تکست رو خوند:

زین:"بیبیه من کجاست؟"

هری بخاطر تکست زین خندید و بعد از اینکه مطمئن شد که هنوز ترافیک جلوش هست مشغول تایپ کردن شد:

هری:"نزدیک خونه..چطور؟"

تکست رو فرستاد و گوشیش رو گیرنده گوشی جلوی ماشینش گذاشت و مشغول رانندگی شد،دوباره زین جواب داد و هری تکست رو از همون فاصله خوند:

زین:"هومم..دلم برات تنگ شده،نظرت چیه زودتر بیای خونه؟و بعد ما باهم اشپزی کنیم؟"

هری گوشه خیا‌بون پارک کرد و گوشیش رو برداشت:

هری:"نزدیک خونه ام زینی..یکم دیگه صبر کنی میرسم و الان دارم رانندگی میکنم پس نمیتونم درست باهات چت کنم"

گوشیش رو سر جاش برگردوند  و دوباره ماشین رو به سمت خونه به راه انداخت:

زین:"تاپ بنظر میای هزا😂،باشه بیب من منتظرتم:)"

هری از همون فاصله تکست زین رو خوند و بخاطرش اروم خندید و نفسش رو فوت کرد و حواسش رو به رانندگی داد..همه چیز براش شیرین و لذت بخش بود؛از ته دل خوشحال بود که زین رو داره و داره روز به روز بیشتر عاشقش میشه...





زین:"هی بیب"

زین در خونه ارو باز کرد و هری خودش رو توی بغل زین انداخت و زین با لبخند مشغول بوسیدن موها و گونه هری شد:

هری:"متاسفم که دیر شد،جما داشت سرمو میخورد"

هری اروم غر زد و زین در رو بست و همونطور که هری تو بغلش بود به سمت اتاق رفت:

زین:"مهم اینه خونوادت رو دیدی بیب،الانم بجای اینکه غر بزنی لباس هات رو عوض کن و بیا کمکم تا یه چیزی درست کنیم وگرنه تورو میخورم"

هری که پشتش به زین بود و داشت وسط اتاق تیشرتش رو از تنش درمیاورد به سمت زین برگشت و تیشرتش رو روی زمین انداخت و مشغول باز کردن دکمه های شلوارش شد:

هری:"اگه منو بخوری دیگه کسی به اسم هری وجود نداره"

شونه بالا انداخت و زین بینی هریو بین دستهاش گرفت و اروم فشارش داد و خندید،به سمت کمد رفت و یکی از تیشرت های بلند و گشاد هریو بهش داد:

Ready to run(zarry Mperg)Where stories live. Discover now