~Flashback~-You need me?
هری اروم روی فرمون با انگشت هاش ضرب گرفت و و به ترافیکی که درحال خلوت شدن بود خیره شد،گوشیش که روی صندلی کنارش بود به ارومی ویبره رفت و نوتیفیکشن ای مسیج روی صفحه گوشیش دیده شد،به گوشیش چنگ زد و اونو برداشت و تکست رو خوند:
زین:"بیبیه من کجاست؟"
هری بخاطر تکست زین خندید و بعد از اینکه مطمئن شد که هنوز ترافیک جلوش هست مشغول تایپ کردن شد:
هری:"نزدیک خونه..چطور؟"
تکست رو فرستاد و گوشیش رو گیرنده گوشی جلوی ماشینش گذاشت و مشغول رانندگی شد،دوباره زین جواب داد و هری تکست رو از همون فاصله خوند:
زین:"هومم..دلم برات تنگ شده،نظرت چیه زودتر بیای خونه؟و بعد ما باهم اشپزی کنیم؟"
هری گوشه خیابون پارک کرد و گوشیش رو برداشت:
هری:"نزدیک خونه ام زینی..یکم دیگه صبر کنی میرسم و الان دارم رانندگی میکنم پس نمیتونم درست باهات چت کنم"
گوشیش رو سر جاش برگردوند و دوباره ماشین رو به سمت خونه به راه انداخت:
زین:"تاپ بنظر میای هزا😂،باشه بیب من منتظرتم:)"
هری از همون فاصله تکست زین رو خوند و بخاطرش اروم خندید و نفسش رو فوت کرد و حواسش رو به رانندگی داد..همه چیز براش شیرین و لذت بخش بود؛از ته دل خوشحال بود که زین رو داره و داره روز به روز بیشتر عاشقش میشه...
زین:"هی بیب"
زین در خونه ارو باز کرد و هری خودش رو توی بغل زین انداخت و زین با لبخند مشغول بوسیدن موها و گونه هری شد:
هری:"متاسفم که دیر شد،جما داشت سرمو میخورد"
هری اروم غر زد و زین در رو بست و همونطور که هری تو بغلش بود به سمت اتاق رفت:
زین:"مهم اینه خونوادت رو دیدی بیب،الانم بجای اینکه غر بزنی لباس هات رو عوض کن و بیا کمکم تا یه چیزی درست کنیم وگرنه تورو میخورم"
هری که پشتش به زین بود و داشت وسط اتاق تیشرتش رو از تنش درمیاورد به سمت زین برگشت و تیشرتش رو روی زمین انداخت و مشغول باز کردن دکمه های شلوارش شد:
هری:"اگه منو بخوری دیگه کسی به اسم هری وجود نداره"
شونه بالا انداخت و زین بینی هریو بین دستهاش گرفت و اروم فشارش داد و خندید،به سمت کمد رفت و یکی از تیشرت های بلند و گشاد هریو بهش داد:
YOU ARE READING
Ready to run(zarry Mperg)
Fanfiction"This time I'm ready to run I'll give everything that i got for your love" •••••••• هرکس ممکنه اشتباهي رو انجام بده... ممکنه با اشتباهش زندگیش رو تباه کنه یا اون اشتباه اونقدر خوب باشه که بهترین زندگي رو براش بوجود بیاره یه مرز باریك بینش وجود داره...