حسی که صدا داره...

74 14 1
                                    


برو جلو...

_هان...؟؟

گفتم برو جلو...نترس...

_خدایا...فقط همینم مونده بود...

چته چرا وایسادی...با توام...مگه نمیشنوی...؟؟؟

_من میشنوم...ولی...ولی چرا شبیه حسی...؟؟

زیاد سوال نپرس کاری رو که میگم بکن...

_اصلا چرا باید گوش کنم...؟؟

خب گوش نکن...خودت میدونی...اینقدر تو دوراهیه تو ذهنت برو و بیا تا خسته شی و بشینی سر جات...نه بری عقب نه بری جلو...

_چطور اینقدر قاطع حرف میزنی...؟؟

چون من همیشه یه قدم ازت جلو ترم...

_خدایا چرا من اینقدر گیره چیزای مسخرم...؟؟کدوم خری با خودش اینقدر حرف میزنه...؟؟؟

اگه تو خری من خر نیستم...خودتو با من جمع نبند..!!

_تا الان که زور میزدی بگی منو و تو یکی ایم...چی شد...؟؟

نوچ نوچ نوچ...اشتباه نکن...من انسانم...یعنی نیستم...مامورم...یعنی...آهان مامور اینم که که تو رو راهنمایی کنم خر نشی..‌به سمت انسانیت قدم برداری..‌.

_خب...؟؟

خب همین دیگه...

_فکر میکنم تو راست میگی...

چیو؟؟؟

_هیچی بابا...تو همیشه اینقدر پیچیده حرف میزنی؟؟

من ساده تر از هرچیزی تو این جهان حرف میزنم...تو حرف های منو به راحتی میفهمی...حرف های من مفهوم ترین حرفان...فقط برای تو...صدای من بلند ترین صداست بعد از خدا...تو نیاز به هیچ هوایی نداری برای شنیدنش...تو صدای منو میشنوی حتی تو خلا...

_گفتم که پیچیده حرف میزنی...

گفتم که ساده حرف میزنم...دوستت دارم...

_چی؟؟

گفتم دوستت دارم

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 07, 2018 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Sara and her...Where stories live. Discover now