بالاخره قرار بود بعد از ۱۸ ماه برگرده. از اونجایی که هیچ کدوممون به جز کیونگسو درست آشپزی بلد نبودیم، از رستوران مورد علاقش غذاهای مورد علاقشو سفارش دادیم.
جونگین سردرگم بودو نمیدونست چی کنه و از کجا شروع کنه. بکهیون و شیومین و جونگده و کیونگسو از خوابگاه خودشون پیش بقیه پسرا اومدن همه باهم جمع شده بودن. بکهیون و شیومین نشسته بودنو گیم بازی میکردن. لی از اتاق سوهو که تازگی عوض کرده بود بیرون اومد و داد زد:من میرم حموم. بعد به سمت حموم رفت. چن و دی او داشتن با هم حرف میزدن که چن برگشت و گفت: نیازی به خبردادن نبودا.
سوهو که سرش تو گوشیش بود گفت: کایا میتونی با سهون تو اتاق بمونی نه؟
-هیونگ تقلب نکن!!!!
بکهیون که متوجه تعقییر صورت کای شد با دادش موضوع رو عوض کرد.
چانیول از اتاقش بیرون اومد و گفت: بالاخره تموم شد. چن-چی؟ -یه آهنگ جدید نوشتم. یه هفته روش کار کردم. شاید بتونیم واسه آلبوم زمستونی ازش استفاده کنیم.
همشون به جز کای و شیومین و بکهیون دست زدن.
ژیومین که مشغول بازی بود ضربه اخرو زد و دسته رو رو میز جلوش انداخت. با افتخار به بکهیون نگاه کرد. بکهیون خودشو ناراحت نشون داد و سعی کرد خودشو لوس کنه!
-اه بس کن بکهیونا! لطفا!
با تاکید گفت و خندید.
چانیول رفت بقل بکهیون نشست: واسه بقیه این اداهارو در نیار، کسی به جز من نازتو نمیکشه بیبی!
بکهیون بی توجه به چانیول بلند شدو به طرف اتاق سهون رفت. کای-هیونگ قهرین؟
چانیول نفسشو بیرون دادو گفت: اون باهام قهر کرده. چند روزی میشه!
معمولا کم پیش میومد که این دو تا زوج عاشق با هم دعوا کنن. کای با تعجب پرسید:چرا؟
همون موقع زنگ خونه به صدا در اومد. قلب کای مثل گنجشک میتپید. چان از جاش بلند شدو همونطور که سمت ایفون میرفت گفت: اگه فهمیدین به منم بگین! سوهو و دی او به هم نگاه کردن. شیومین-راستی لی کجاست؟
لی از حموم اومد بیرونو نفسشو بیرون داد و گفت: اخی خستگیم در رفت.
شیومین-اوکی فهمیدم کجا بود.
بعد داد زدو گفت: یولا برام به لیوان آب بیار!
چانیول غذاهای تحویل داده رو رو میز اشپزخونه گزاشت و واسه شیومین آب برد.
کای لی رو از جلو در کنار زدو وارد حموم شد. لی چند دقیقه با تعجب به کارای کای نگاه کرد و بعد همونطور که حوله دور کمرشو در حالی که داشت میوفتادو با دستاش نگه داشته بود سمت پسرا تو حال دوید و سریع گفت: کای داره حمومو تمیز میکنه!
شیومین آب تو دهنشو رو سر دی او که به خاطر سربازی کچلش کرده بود و جلوش رو زمین نشسته بود با شدت تف کرد.
دی او با داد:یااااااا!
چانیول که در حال ترکیدن از خنده بودن گفت: کای داره تمیز کاری میکنه ؟ واو دنیا به اخر رسیده. اون موقع که هم اتاقی بودیم فقط میخوابید.
چن-تو که سهون نیستی!
سوهو-چه ربطی داره؟
دی او-خیلی فرق داره!
بعد از جاش بلند شد و از خوابگاه خارج شد و به طرف خوابگاه خودشون رفت.
***
"آدرس جدید خوابگاه رو بفرست!"
چانیول آدرس خوابگاه جدیدو تایپ کرد و آخرش نوشت: "رسیدی هونا؟" ولی طبق معمول هیچ جوابی دریافت نکرد.
YOU ARE READING
I'm sorry...I love you...
FanfictionSehun X Kai (Sekai) Chanyeol X Baekhyun (Chanbaek) #Romance #Smut #real_life #Angst آیا سهونی که قلب جونگینو و شکونده میتونه بخشیده بشه؟ پارک چانیول میتونه بیون بکهیونو به دوستاش ترجیع بده؟