بلوز*

173 33 5
                                    

ننویس و ضجه بزن کودکی نداشته ات را
ننویس و بپوس در این دوگانگی مبهم
فحش های شیرین و پوست های کلفت
آدم های گریخته از بلاهت خویشتن
و پناه گرفتن در غار بی تفاوتی
وامانده در شب های بدون چای
فرو میروم آرام
در ضجه های بلوز،
با قهوه ای سرد و دستانی لرزان
بگذار با نت های آبی اش حلق آو‌یزم کند
ننویس و کودکی نداشته ات را جشن بگیر
سالگرد تولد ناقص الخلقه ایت
ای لعنتی شرقی، در چشمهایت فقط مرگ می دود
در دستانت چیزی نیست جز رنج و درد فرو خورده
عقده های سر باز نکرده
و یک علامت سوال
که تا مغز استخوان زندگیت فرو می رود
حسرت سالیان عقیم مانده بر کف خیابان
تیک...تاک...تیک...تاک
ناله های آبی بلوز با گذشته ات میرقصند
جرعه های زهرآگین قهوه در رگ هایت نفوذ می کنند
جرعه اول:
مادربزرگ، طعم گلابی نارس و زن لخت همسایه
جرعه دوم:
فرزند سقط شده مادر، نگاه مردد پدر و صابون حمام
جرعه سوم:
کلاس درس، ناظم پشمالو و شلوار جین تنگ
جرعه چهارم:
من، تو و تمام دختران شهر و گناهی بنام هوس
که فرزند نامشروع عشق بود
جرعه آخر:
ناله گیتار و گذشته ای که در خواب میرود
کمی الکل و شروع تاکسیدرمی خاطرات سالهای نداشته
بگذار خودنمایی کنند
بسان جنین های نارس داخل شیشه
در الکل معلق
قهوه و تلخی ابدیتی معلق
میان دو هیچ....
حالا دوباره تو
و زندگی که آرام
از گوشه لبانت با رقص آبی بلوز
دود می شود.

*منظور سبک موسیقی بلوز است

Вы достигли последнюю опубликованную часть.

⏰ Недавно обновлено: Oct 16, 2018 ⏰

Добавте эту историю в библиотеку и получите уведомление, когда следующия часть будет доступна!

بلوزМесто, где живут истории. Откройте их для себя