پنج کسخل

2K 167 65
                                    

همه خوابن

"هری .. هری پاشو .... هری پاشو"

هری :ااااااااه ... هممم

هری گرفت دوباره خوابید

" هری پاشووووو"

هری:اه چیه؟

هری بلند میشه میشینه چشماشو میماله و دورو برو نگا میکنه

بعد با تعجب به یه جا خیره میشه میترسه

یه مرد حدودا پنجاه ساله با موهای ژولیده وی پیپ تو دهنش داره با یه پسر لاغر مردنی عینکی حرف میزنه که .....

آلبرت انیشتن:کرم داری؟

هری پاتر:اره بیا

بعد یه کاسه کرم درمیاره میده به انیشتن

هری چشش درشت شده بود و با دهن باز داشت نگا میکرد

انیشتن:مرسی

همه کرمارو با دست میکنه تو دهنش

هری:جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ

از خواب میپره و از این حرکتا که مسیحیا میرن میره .... پتوشو میزنه کنار بلند میشه بدو بدو میره کخ بره تو دستشویی نگاش میافته به اینه خودشو تو اینه نگاه میکنه میبینه موهاش صافه صافه برمیگرده میبینه نایل سر جاش نیست

انگار نایل بیدار شده

هری:نایل ....نااااااااااااایل باز تو موهامو صاف کردی؟

یه صدای ترسناک:نه مـــــــــن کـــــــــــــــردم

هری اب دهنشو قورت دادو با ترس اروم برگشت پشتشو نگاه کرد دید زینه

زین:من کردم..... چی شده؟انگار حالت خوب نیست ..... ها؟

"نه خوبم فقط."...

" فقط چی؟"

"یه خواب بد دیدم که توش پیر مرده داشت با یه پسر لاغر مردنی که شبیه جقی ها بود حرف میزد و ....

"بی ناموس جقی با کی ای ....؟"

هری برمیگرده میبینه همون پسره با یه چوب که از سرش داره جرقه میریزه داره نگاش میکنه ...

اون پسره با مشت میزنه تو صورت هری

هری 180 درجه میچرخه و میوفته رو سینه ش

هری پاتر:الان این چوبمو میکنم تو کونت تا بفهمی جقی کیه.هری سرشو میاره بالا میگه:چی؟

هری پاتر چوبو میکنه تو کون هری

هری:مااااااااااااااااااااااماااااااااااااااااااااااان

هری پاتر غیب میشه.. هری بلند میشه یه احساس عجیبی داره

دوروبرو نگاه میکنه و بعد چند لحظه.....

خونشون و کل انگلیس منفجر میشه انگار که یه بمب اتمی خیلی بزرگ روش انداخته باشی

هری پاتر روی کره ماه ایستاده بود و داشت نگا میکرد

و زیر لب زمزمه کرد:زندگی قشنگی داشته باشی اقای استایلز

بعد دست یه دختر میاد رو شونه اش برمیگرده و به اون دختره که خیلی خوشگل هم هست نگاه میکنه و یه لبخند میزنه و دوباره برمیگرده و بلند میشه و به کلکسیونش نگاه میکنه که یه عالمه قابه شیشه ای بود که روی کره ماه گذاشته بود که میشه گفت چندید هزار تا یا شاید هم بیش تر بودن.

:

--------------------------
خوب اینم از پارت یک
^_________^
کلا این داستان جنبه طنز داره
و اتفاقای رمانتیک و اینا قرار نیست بیوفته

پنج کسخلWhere stories live. Discover now