-هیونگ می تونی کمکم کنی چمدونم وبیارم پایین+البته چراکه نه×بچه زود باشید باید بریم تا اونجا دوساعت راهه-اومدیم آپا. لی چمدونم و گذاشت توی صندوق ماشین و رفت سمت راننده نشست آپا روصندلی کمک راننده نشت وخوب معلومه منم عقب نشستم .
مسیرخیلی قشنگ بود وهمه جاسرسبز بود ولی از اونجایی که من تو ماشین خوابم می بره برقیه مسیر خواب بودم.
×شیو....پسرم...شیومین بلند شو رسیدیم زشته+آپاولش کن بزار بخوابه من میارمش-نمی خواد دیگه اینقدر بلند حرف زدید خودم بیدار شدم ×خوبه لباستو مرتب کن وبعد پیاده شو -چشب آپا،بعد از اینکه مطمئن شدم آپا از ماشین رفت بیرون روبه لی گفتم: هیونگ من بالاخره باهاش می رم زیر یه سقف پس بهتر نیست قبل از ازدواج من واینطوری ببینه تا بعد ازدواج +صددر صد بهتره چون مطمئنم بیچاره تورو بعد از ازدواج اینطوری ببینه سکته می کنه-یااااااا خواستم از ماشین پیاده شم که گفت-وایسا یه دقیقه می خوام راجب چن حرف بزنم درو بستم و نشستم سرجام+دیشب بوش و حس کردی -هی مگه دیوونم که توجمع بوش و حس کنم اگه روش قفلی می زدم که آبروم می رفت +خوبه پس از این به بعد این فرست و داری که روش قفلی بزنی اصلا شاید قبل اینکه ازدواج کنید باهم خوابیدید -امکان نداره اونوقت جلوی بابای چن از خجالت آ ب می شم اصلا توخجالت نمی کشی با دونسنگت راجب این مسائل حرف می زنی اصلا الان می رم به آپا می گم سریع از ماشین پریدم پایین و به سمت ویلا را افتادم اگه می موندم حرفای بدتری می زد اصلا بوی شیطنتش کل ماشین وگرفته بود یه نفس عمیق کشیدم و رفتم تو -سلااام
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.