صبح۲۳اسفند؛هوا هنوز کاملا روشن نشده بود که شروع کردن به ورجه وورجه های شدید همه از امدنشان خبر داشتن اما نه الان ۱۷روز زودتر از تشخیص دکتر واین یکم عجیب بود اما خوشایند برا خانواده ناخوشایند برا دکتر ساعت ۱۱:۳۷»«۱۱:۴۱ دقیقه وارد این اتمسفر شدن.داری ب این فکر میکنی چرا امدنشان!؟چرا دوتا ساعت متفاوت!؟درسته دوقلو،
سالم ،قند،نبات البته ب گفته پدرشون
خب حالا ک تا اینجا همه چی گل و بلبل هستش بگم پدر خانواده کارمندمخابرات سن۳۷ اسم رضا
مادر پرستار سن ۳۲ اسم پریچهر
دوقلو هامون قرار شد اسمشون باشه،دخترمون راز پسرمون پادشا
قرار شد ستا تا فردا ظهر از بیمارستان مرخص بشن پس بهترین فرصت بود برا پدر ک برگرده خونه رو برا فردا اماده کنه همینطورم شد پدر برگشت خونه دید کف خونه پر از خونه که سر صبح پریچهر از درد زایمان زود ریخته بود،شروع ب مرتب کردن کرد اتاق بچه هارو هم زیبا و برگشت بیمارستان.بالاخره فردا شد "
برگه ترخیص هرسه تو دستهای پدر بود دیگه قرار بود خانواده چهار نفره شروع بشه..
تو مسیر برگشت ب خونه بودن ک رسیدن سر کوچه که پدر زد رو ترمز✨ادامه دارد...
YOU ARE READING
خونه یا خونه "Home or home "
Adventureخلاصه داستان فرایند سیرتکاملی یک کودک از حضور در خانه ای رو روایت میکند تا اونجایی ک برای اولین بار خود را برای تنها در بیرون از خانه اماده ساخته است. این داستان پر شده از تاثیر گذاری رفتارهایی افراد مربوط و نامربوط ٬قضاوت ها و جنگندگی های کودک داست...